کلمه جو
صفحه اصلی

elasticity


معنی : قابلیت ارتجاعی
معانی دیگر : کشداری، کشسانی، کشایندی، جهمندی، کشمندی، (اقتصاد - میزان نوسان عرضه و تقاضای یک کالا یا خدمت در برابر تغییر قیمت) کشش، حساسیت در برابر تغییر قیمت، سبکروحی، انعطاف پذیری، نشاط و حرارت، خم پذیری، نرمش

انگلیسی به فارسی

قابلیت خمیدگی، قابلیت ارتجاع


قابلیت ارتجاعی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the condition or quality of being elastic, as in texture.
مشابه: resilience, spring, stretch

(2) تعریف: flexibility; adaptability.

(3) تعریف: in economics, the degree to which changes in price cause changes in supply or demand for goods or services.
مشابه: resilience

• stretchiness, elastic quality
elasticity is the ability to change and adapt in order to suit new circumstances or conditions as they arise.
elasticity is also the ability of a material or substance to return to its original shape and size after it has been stretched.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] کشش ؛ حساسیت
[شیمی] کشسانی
[عمران و معماری] الاستیسیته - ارتجاعی - کشسانی - برجهندگی - قابلیت ارتجاع - انعطاف پذیری - جهمندی - کشواری - نوانی
[مهندسی گاز] خاصیت ارتجائی
[زمین شناسی] الاستیسیته خاصیت تغییرشکل سنگ دربرابر تاثیرنیروهای خارجی وبرگشت پذیری آن به حالت اولیه راگویند.
[نساجی] کشسانی- ارتجاعیت - الاستیسیته
[ریاضیات] حالت ارتجاعی، ارتجاع پذیری، قابلیت ارتجاع، کشسانی، جهمندی، کشش، ویژگی ارتجاعی
[پلیمر] کشسانی، ظرفیت مواد برای جبران اندازه و شکل پس از تغییر شکل
[آمار] کشسانی

مترادف و متضاد

قابلیت ارتجاعی (اسم)
elasticity

stretchiness


Synonyms: adaptability, adjustability, flexibility, fluidity, give, malleability, plasticity, pliancy, resilience, rubberiness, springiness, suppleness


Antonyms: rigidity


جملات نمونه

the elasticity of car tires

کشسانی تایر اتومبیل


1. elasticity of supply
کشش عرضه

2. the elasticity of car tires
کشسانی تایر اتومبیل

3. modulus of elasticity
ضریب کشسانی

4. the body's skin loses its elasticity because of aging
پوست بدن در اثر سالمندی،کشسانی خود را از دست می دهد.

5. There is some elasticity in our plans - nothing has been firmly decided yet.
[ترجمه ترگمان]در نقشه ما some وجود دارد - هیچ چیز قطعی نشده است
[ترجمه گوگل]در برنامه های ما برخی از ضعف ها وجود دارد - هیچ چیز هنوز به طور جدی تصمیمی گرفته نشده است

6. As the skin grows older it loses its elasticity.
[ترجمه ترگمان]وقتی پوست بزرگ تر می شود، الاستیسیته خود را از دست می دهد
[ترجمه گوگل]همانطور که پوست رشد می کند، elasticity آن را از دست می دهد

7. The skin eventually loses its elasticity.
[ترجمه ترگمان]پوست در نهایت الاستیسیته خود را از دست می دهد
[ترجمه گوگل]پوست در نهایت الاستیسیته خود را از دست می دهد

8. The toughness, lightness, strength, and elasticity of whalebone gave it a wide variety of uses.
[ترجمه ترگمان]چقرمگی، سبک، قدرت و الاستیسیته استخوان وال به طور وسیعی از آن استفاده می کردند
[ترجمه گوگل]سختی، سبک، قدرت و انعطاف پذیری چوب خردل به طیف گسترده ای از کاربردهای آن منجر شد

9. The elasticity values faced by individual developing countries vary greatly as a function, firstly, of their size.
[ترجمه ترگمان]مقادیر ارتجاعی که توسط کشورهای در حال توسعه فردی با آن روبرو هستند، به اندازه یک تابع، ابتدا با اندازه آن ها متفاوت است
[ترجمه گوگل]مقادیر الاستیسیته که توسط کشورهای در حال توسعه فردا رو به رو هستند، به طور یکسان به عنوان یک تابع، در درجه اول، از اندازه آنها متفاوت است

10. Elasticity applies not just to consumer demand but to product supply as well.
[ترجمه ترگمان]Elasticity نه تنها برای تقاضای مصرف کننده بلکه برای عرضه محصول نیز صادق است
[ترجمه گوگل]انعطاف پذیری نه تنها به تقاضای مصرف کننده بلکه برای عرضه محصول نیز اعمال می شود

11. Classical elasticity assumes this to be the case and it has been very successful with continuous media.
[ترجمه ترگمان]ارتجاعی کلاسیک این امر را در نظر می گیرد و با رسانه های پیوسته بسیار موفقیت آمیز بوده است
[ترجمه گوگل]انعطاف پذیری کلاسیک فرض می کند که این مورد است و با رسانه های مداوم بسیار موفق بوده است

12. But having so little elasticity, that crust has also begun to crack.
[ترجمه ترگمان]اما با وجود کشش کم، پوسته نیز شروع به ترک کرده است
[ترجمه گوگل]اما با داشتن الاستیک بسیار کم، پوسته نیز شروع به شکستن کرده است

13. To whiten and add elasticity to icing for piping purposes, a squeeze of lemon juice is used.
[ترجمه ترگمان]برای سفید کردن و اضافه کردن الاستیسیته به یخ زدایی برای اهداف لوله کشی، استفاده از عصاره لیمو استفاده می شود
[ترجمه گوگل]برای سفید شدن و افزودن الاستیسیته به سرخ کردن برای اهداف لوله، فشار آب لیمو استفاده می شود

14. It needs time to regain its normal elasticity and reduce in size so a period of loose stools is often desirable.
[ترجمه ترگمان]نیاز به زمان دارد که کشش طبیعی خود را بازیابد و اندازه آن را کاهش دهد، بنابراین یک دوره از stools آزاد اغلب مطلوب است
[ترجمه گوگل]این زمان برای به دست آوردن کشش طبیعی خود و کاهش اندازه آن نیاز دارد بنابراین یک دوره مدفوع شل اغلب مطلوب است

15. Elasticity is important: I do not always prefer a line which stretches the least.
[ترجمه ترگمان]Elasticity مهم است: من همیشه یک خط را ترجیح نمی دهم که حداقل باشد
[ترجمه گوگل]انعطاف پذیری مهم است: من همیشه ترجیح نمی دهم خطی را که کمترین باشد

The body's skin loses its elasticity because of aging.

پوست بدن در اثر سالمندی، کشسانی خود را از دست می‌دهد.


elasticity of supply

کشش عرضه


پیشنهاد کاربران

کشسانی

کشش پذیری در علم اقتصاد ؛ مثل کشش پذیری عرضه یا کشش پذیری تقاضا نسبت به تغییر قیمتها

elasticity ( ژئوفیزیک )
واژه مصوب: کِشسانی
تعریف: قابلیت بازگشت ماده به شکل و اندازۀ اول، پس از حذف نیروهای وارد بر آن


کلمات دیگر: