صورت متعارفی
canonical form
صورت متعارفی
انگلیسی به فارسی
صورت متعارفی
دیکشنری تخصصی
[شیمی] شکل رزونانسی، صورت متعارفى، فرم بندی
[عمران و معماری] شکل کانونیک
[کامپیوتر] شکل متعارف
[ریاضیات] شکل متعارفی، صورت استاندارد، فرم متعارف، صورت متعارف، شکل متعارف
[آمار] صورت کانونی
[عمران و معماری] شکل کانونیک
[کامپیوتر] شکل متعارف
[ریاضیات] شکل متعارفی، صورت استاندارد، فرم متعارف، صورت متعارف، شکل متعارف
[آمار] صورت کانونی
کلمات دیگر: