کلمه جو
صفحه اصلی

dead end


معنی : بن بست، انتهای بسته لوله اب یا مجرا
معانی دیگر : (کوچه و خیابان) بن بست، (مجازی) بن بست، امپاس، بدون مفر، بی فرار، (دارای یک مخرج یا مفر) بن بست، یک برونه، یک راهه، (مجازی) بدون آینده، بدون ترقی

انگلیسی به فارسی

انتهای بسته لوله آب یا مجرا، بن‌بست


بن‌بست


بن بست، انتهای بسته لوله اب یا مجرا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a street, alley, or conduit that is closed at one end, offering no through passage.
مشابه: impasse

(2) تعریف: a point beyond which there is no hope of continuation; impasse.
مشابه: impasse
صفت ( adjective )
(1) تعریف: having one end or outlet closed.

- There is less traffic on a dead-end street.
[ترجمه ترگمان] ترافیک کمتری در خیابان بن بست وجود دارد
[ترجمه گوگل] ترافیک کمتر در خیابان مرده وجود دارد

(2) تعریف: (informal) providing no opportunity for improvement or advancement.

- He was frustrated in his dead-end job.
[ترجمه ترگمان] او از شغل dead ناامید شده بود
[ترجمه گوگل] او در کار خاموش خود ناامید شد
- She felt trapped in a dead-end marriage.
[ترجمه ترگمان] اون احساس کرد تو یه ازدواج بن بست گیر افتاده
[ترجمه گوگل] او در یک ازدواج مرده به دام افتاده است

• cul de sac, street which has no exit; something which has no future, something which will never produce positive results
if a street is a dead end, there is no way out at one end of it.
a job or course of action that is a dead end does not progress anywhere.
having no exit; that has no opportunity for advancement or no future (e.g. "a dead-end job"); (slang) strong and rowdy (as in "dead-end gang")

دیکشنری تخصصی

[شیمی] بن بست
[عمران و معماری] بن بست
[مهندسی گاز] بن بست، انتهای بسته لوله یامجرا
[زمین شناسی] بن بست
[نفت] ف کابل ثابت

مترادف و متضاد

بن بست (اسم)
close, deadlock, stalemate, dead end

انتهای بسته لوله اب یا مجرا (اسم)
dead end

cul-de-sac; deadlock


Synonyms: blank wall, blind alley, Catch-22, corner, draw, impasse, nowhere to turn, obstacle, road block, stalemate, standoff, stumbling block


جملات نمونه

1. a dead-end job
شغلی که آینده ندارد

2. a dead-end street
خیابان بن بست

3. Remember that adversity is not a dead end but a detour to a better outcome.
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که بدبختی یک پایان بن بست نیست، بلکه یک مسیر انحرافی به یک نتیجه بهتر است
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که بدبختی یک مرده نیست، بلکه یک مسیر برای نتیجه بهتر است

4. Negotiators have reached a dead end in their attempts to find a peaceful solution.
[ترجمه ترگمان]مذاکره کنندگان در تلاش خود برای یافتن راه حلی صلح آمیز به بن بست رسیده اند
[ترجمه گوگل]مذاکره کنندگان به تلاش خود برای یافتن یک راه حل مسالمت آمیز رسیده اند

5. His research was at a dead end.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات او به بن بست رسیده بود
[ترجمه گوگل]تحقیق او در خفا بود

6. We had come to a dead end in our research.
[ترجمه داوود شفیعی] ما در تحقیقات مان به بن بست رسیدیم.
[ترجمه ترگمان] ما به یه بن بست رسیدیم
[ترجمه گوگل]ما در تحقیق ما به یک مرده آمده ایم

7. The negotiations have reached a dead end.
[ترجمه ترگمان]مذاکرات به بن بست رسیده است
[ترجمه گوگل]مذاکرات به پایان رسیده است

8. She'd come to a dead end.
[ترجمه ترگمان]او به بن بست رسیده بود
[ترجمه گوگل]او می آید به مرده

9. A sublime, monumental dead end, that has produced some brilliant sado-masochist poetry from band and critic alike.
[ترجمه ترگمان]یک پایان عظیم و عظیم، که یک شعر درخشان و masochist از یک گروه موسیقی و یک منتقد به وجود آورده است
[ترجمه گوگل]یک مرده برجسته و پر معرق، که برخی از شاعران درخشان شعر sado-masochist را از گروه و منتقد به طور یکسان ساخته است

10. It felt like some sort of dead end.
[ترجمه ترگمان]انگار یک جور بن بست بود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید مانند نوعی مرده است

11. This was a dead end for me.
[ترجمه ترگمان]این یک پایان مرده برای من بود
[ترجمه گوگل]این یک مرده برای من بود

12. And being a dead end, the alley led to nowhere else.
[ترجمه ترگمان]و چون بن بست بود، کوچه به هیچ جا ختم نمی شد
[ترجمه گوگل]کوچه و خیابان یک کوچه بود و کوچه به جایی نرسید

13. The trail came to a dead end.
[ترجمه ترگمان] رد پای مرده پیدا شد
[ترجمه گوگل]دنباله ای به پایان رسید

14. Working at the warehouse seemed like a dead end.
[ترجمه ترگمان]کار کردن تو انبار مثل یه بن بست بود
[ترجمه گوگل]کار در انبار به نظر می رسید که یک مرده است

15. But it is at a dead end now.
[ترجمه ترگمان]اما الان در بن بست است
[ترجمه گوگل]اما اکنون در حال نابودی است

She lives on a dead end alley.

او در یک کوی بن‌بست زندگی می‌کند.


to reach a dead end

به بن‌بست رسیدن


پیشنهاد کاربران

کوچه ای که ته آن بسته با شد ، بن بست

بی حس کرخت

مسیر بن بست

بی حس، کرخ

Noun - countable :
راه بن بست
موقعیتی که هیچ پیشرفتی نخواهد داشت

A dead - end job : شغل و کاری که حقوق و درآمد کمی دارد و شانس پیشرفت در آن کار و گرفتن ارتقای شغلی بسیار کم است.

بدون آینده یا جای پیشرفت، عامیانه: قوی و خشن

بن بست ؛ بدون آینده , بدون پیشرفت

# a dead - end street
# We came to a dead - end in our research
# They reached a dead - end in negotiations
# She said that it was a dead - end job
# He was frustrated in his dead - end job

dead end ( حمل‏ونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: بن‏بست 1
تعریف: راهی که یکی از دو سر آن بسته باشد


کلمات دیگر: