1. A sign in the elevator stated that its capacity was 1100 pounds.
تابلو در آسانسور نشان می داد که ظرفیتِ آن 1100 پوند است
2. The gasoline capsule had a capacity of 500 gallons.
کپسول بنزین، 500 گالن ظرفیت داشت
3. So well-liked was the prominent speaker that the auditorium was filled to capacity when he began his lecture.
سخنران آنقدر محبوب بود که وقتی سخنرانی شروع شد ظرفیت سالن پر شد
4. a capacity crowd (or audience)
جمعیت به حد گنجایش،پر
5. at capacity
به میزان حداکثر تولید،به گنجایی بیشین
6. memory capacity
(کامپیوتر) گنجایش حافظه
7. the human capacity for change and adaptation
ظرفیت بشر برای دگرگونی و تطبیق با محیط
8. filled to capacity
کاملا پر،به حد گنجایش
9. within one's capacity
در حد صلاحیت یا اختیار کسی
10. in his official capacity as mayor
در مقام رسمی خود به عنوان شهردار
11. she has the capacity to learn fast
او توانایی آن را دارد که تند یاد بگیرد.
12. what is the capacity of this oil tanker?
گنجایی این نفتکش چقدر است ؟
13. it is outside the capacity of this court
(آن موضوع) از صلاحیت این دادگاه خارج است.
14. this bus has a capacity of thirty passengers
این اتوبوس گنجایش سی سرنشین را دارد.
15. this is beyond the capacity of a child
بچه از عهده ی این کار برنمی آید.
16. a water tank with a capacity of ten thousand gallons
آب انباری به ظرفیت ده هزار گالن
17. he does not have the capacity for this job
او لیاقت این کار را ندارد.
18. the airplane was filled to capacity
هواپیما کاملا پر بود.
19. i attended the meeting in the capacity of an advisor
در گردهمایی به عنوان رایزن حضور یافتم.
20. the danger of devolving authority on those who don't have the capacity for it
خطر دادن اختیارات به کسانی که ظرفیت آن را ندارند.
21. Their reasoning capacity must be developed.
[ترجمه ترگمان]ظرفیت استدلال آن ها باید توسعه یابد
[ترجمه گوگل]ظرفیت استدلال آنها باید توسعه یابد
22. The fuel tank has a capacity of 40 litres.
[ترجمه ترگمان]ظرفیت این مخزن ۴۰ لیتر است
[ترجمه گوگل]مخزن سوخت ظرفیت 40 لیتر دارد
23. Cunning proceeds from want of capacity.
[ترجمه ترگمان]درآمد حاصل از نیاز به ظرفیت
[ترجمه گوگل]هوش مصنوعی از ظرفیت نیاز دارد
24. Our capacity for giving care, love and attention is limited.
[ترجمه ترگمان]توانایی ما برای مراقبت، عشق و توجه محدود است
[ترجمه گوگل]ظرفیت ما برای دادن مراقبت، عشق و توجه محدود است
25. The stadium has a seating capacity of 50 000.
[ترجمه ترگمان]این ورزشگاه گنجایش ۵۰۰۰۰ نفر تماشاچی را دارد
[ترجمه گوگل]استادیوم دارای ظرفیت صندلی 50،000 است
26. The aim was to maximize the machine's productive capacity.
[ترجمه ترگمان]هدف، به حداکثر رساندن ظرفیت تولیدی ماشین بود
[ترجمه گوگل]هدف این بود که ظرفیت تولیدی دستگاه را به حداکثر برسانیم
27. The school is filled to capacity.
[ترجمه ترگمان]مدرسه پر از ظرفیت است
[ترجمه گوگل]مدرسه به ظرفیت پر شده است
28. He has a great capacity for Chinese.
[ترجمه ترگمان]او ظرفیت بسیار زیادی برای چینی ها دارد
[ترجمه گوگل]او ظرفیت بزرگی برای چینی ها دارد
29. She has an enormous capacity for hard work.
[ترجمه ترگمان]او ظرفیت بسیار زیادی برای کار سخت دارد
[ترجمه گوگل]او ظرفیت عظیمی برای کار سخت دارد