کلمه جو
صفحه اصلی

kinetic energy


معنی : انرژی جنبشی، نیروی ناشیاز حرکت، انرژی سینتیک
معانی دیگر : (فیزیک) کارمایه (یا انرژی) جنبشی، جم کار مایه

انگلیسی به فارسی

انرژی جنبشی، نیروی ناشی از حرکت، انرژی سینتیک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: energy resulting from motion.

• energy produced by motion
kinetic energy is the energy that is produced when something moves; a technical term in physics.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] انرژی جنبشی
[عمران و معماری] انرژی جنبشی - انرژی حرکتی - انرژی سینتیک - انرژی جنبده
[برق و الکترونیک] انرژی جنبشی - انرژی جنبشی انرژی مرتبط با حرکت .
[مهندسی گاز] انرژی جنبشی
[زمین شناسی] انرژی جنبشی
[نساجی] انرژی جنبشی
[ریاضیات] انرژی جنبشی
[پلیمر] انرژی جنبشی
[آب و خاک] انرژی جنبشی

مترادف و متضاد

انرژی جنبشی (اسم)
kinetic energy

نیروی ناشی از حرکت (اسم)
kinetic energy

انرژی سینتیک (اسم)
kinetic energy

جملات نمونه

1. This tiny rock carries enough kinetic energy to produce an explosion equivalent to several thousand tons of high explosives.
[ترجمه ترگمان]این سنگ کوچک انرژی جنبشی کافی برای تولید یک انفجار معادل چند هزار تن مواد منفجره بالا دارد
[ترجمه گوگل]این سنگ کوچک، انرژی کوانتومی به اندازه کافی تولید می کند که یک انفجار معادل چندین هزار تن مواد منفجره را تولید کند

2. It is a measure of the average kinetic energy of all the particles in a system.
[ترجمه ترگمان]این یک اندازه گیری از میانگین انرژی جنبشی کل ذرات در یک سیستم است
[ترجمه گوگل]این اندازه گیری انرژی جنبشی متوسط ​​تمام ذرات در یک سیستم است

3. These are kinetic energy and potential energy.
[ترجمه ترگمان]این ها انرژی جنبشی و انرژی پتانسیل هستند
[ترجمه گوگل]این انرژی جنبشی و انرژی بالقوه است

4. The kinetic energy lost by a body of mass m rising through the same distance is remarkably similar:.
[ترجمه ترگمان]انرژی جنبشی که توسط بدن یک متر از طریق همان فاصله از بین می رود به طور قابل توجهی مشابه است:
[ترجمه گوگل]انرژی جنبشی که توسط جرمی که در طول مسافت از همان فاصله عبور می کند، از دست می رود به طور قابل توجهی مشابه است

5. In the first case they had enough kinetic energy to make it; in the second case they did not.
[ترجمه ترگمان]در اولین مورد به اندازه کافی انرژی جنبشی داشتند که آن را درست کنند؛ در مورد دوم آن ها این کار را نکردند
[ترجمه گوگل]در اولین مورد آنها انرژی کوانتومی به اندازه کافی برای آن ساختند؛ در مورد دوم آنها نداشتند

6. We know that kinetic energy increases as length raised to the fifth power.
[ترجمه ترگمان]ما می دانیم که انرژی جنبشی با افزایش طول به توان پنجم افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]ما می دانیم که انرژی جنبشی افزایش می یابد به عنوان طول افزایش یافته به قدرت پنجم

7. All this is achieved by kinetic energy - the shell contains no explosives.
[ترجمه ترگمان]همه اینها با انرژی جنبشی به دست می آیند - پوسته حاوی هیچ ماده منفجره نیست
[ترجمه گوگل]همه اینها با انرژی جنبشی به دست می آید - پوسته حاوی مواد منفجره نیست

8. Velocity is important. Kinetic energy frees the brain and confuses the enemy.
[ترجمه ترگمان]سرعت مهم است انرژی جنبشی مغز را آزاد می کند و دشمن را گیج می کند
[ترجمه گوگل]سرعت مهم است انرژی جنبشی مغز را آزاد می کند و دشمن را گیج می کند

9. The kinetic energy, or energy of motion, of the ship has been exchanged for strain energy in the rope.
[ترجمه ترگمان]انرژی جنبشی و یا انرژی حرکت کشتی برای انرژی کرنش در طناب رد و بدل شده است
[ترجمه گوگل]انرژی جنبشی یا انرژی حرکت کشتی برای انرژی کششی در طناب مبادله شده است

10. In other words mammals and living creatures generate kinetic energy and heat when food is burnt in respiration.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، پستانداران و موجودات زنده وقتی که غذا در تنفس سوزانده می شود انرژی جنبشی و گرما تولید می کنند
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر پستانداران و موجودات زنده انرژی جنبشی را تولید می کنند و هنگامی که غذا در تنفس سوزانده می شود، حرارت می یابد

11. At Eschede the almost instantaneous dissipation of kinetic energy was bound to cause massive damage.
[ترجمه ترگمان]حداقل انرژی جنبشی که در آن ایجاد شده بود به علت آسیب عظیم جنبشی بود که به سرعت ایجاد شده بود
[ترجمه گوگل]در Eschede، تخلیه تقریبا لحظه ای انرژی جنبشی، موجب خسارت عظیم شد

12. Both the momentum and kinetic energy of the first are completely transferred to the second.
[ترجمه ترگمان]هم انرژی جنبشی و هم انرژی جنبشی جریان اول به طور کامل به دوم انتقال داده می شوند
[ترجمه گوگل]هر دو انرژی حرکتی و جنبشی اول به طور کامل به دوم منتقل می شوند

13. Each fragment's immense kinetic energy was transform into heat.
[ترجمه ترگمان]هر قطعه از انرژی جنبشی عظیم تبدیل به گرما می شد
[ترجمه گوگل]انرژی جنبشی بسیار زیاد هر قطعه به گرما تبدیل شد

14. The relativistic kinetic energy diverges completely from the Newtonian formula.
[ترجمه ترگمان]انرژی جنبشی نسبیتی کاملا از فرمول نیوتنی واگرا می گردد
[ترجمه گوگل]انرژی جنبشی نسبیتی کاملا از فرمول نیوتنی خارج می شود

پیشنهاد کاربران

kinetic energy ( فیزیک )
واژه مصوب: انرژی جنبشی
تعریف: انرژی مربوط به حرکت جسم


کلمات دیگر: