کلمه جو
صفحه اصلی

lamina


معنی : ورقه، پهنک برگ، لایه نازک، شاخه پردهای
معانی دیگر : (گیاه شناسی - جانور شناسی) پهنک، تیغک، لایک، فلس، فلسچه، پولکچه، lamin ورقه

انگلیسی به فارسی

( lamin ) ورقه، لایه نازک، پهنک برگ، شاخه پرده ای


لامینا، پهنک برگ، لایه نازک، ورقه، شاخه پردهای


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: laminae, laminas
(1) تعریف: a thin plate, scale, or sheet, esp. the top layer of several.
مترادف: plate, skin
مشابه: coat, coating, cover, covering, integument, lamella, overlay, sheathing

(2) تعریف: the blade or expanded area of a leaf.
مترادف: blade, leaf
مشابه: bract, leaflet, needle, petal, phyllome, sepal

• thin plate, thin layer, thin sheet; overlapping layer; blade of a leaf, opened area of a leaf

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] لایه - برگه - قشر - ورقه ای - برگ لایه
[ریاضیات] لایه، ورقه
[خاک شناسی] لایه

مترادف و متضاد

ورقه (اسم)
ticket, form, flake, sheet, paper, leaf, streak, tablet, leaflet, slab, layer, writ, lamina

پهنک برگ (اسم)
lamina

لایه نازک (اسم)
lamina

شاخه پردهای (اسم)
lamina

جملات نمونه

1. These components include the basal lamina as well as the trophic factors released by neurons and Schwann cells following injury.
[ترجمه ترگمان]این مولفه ها شامل the های اساسی و نیز فاکتورهای trophic آزاد شده توسط نورون ها و سلول های Schwann پس از آسیب هستند
[ترجمه گوگل]این اجزاء شامل لامین پایه و همچنین عوامل تنوعی که توسط نورون ها و سلولهای Schwann منتشر می شوند، پس از آسیب دیدگی

2. Lamina propria mononuclear cells were isolated by a modification of the original technique of Bull and Bookman.
[ترجمه ترگمان]سلول های lamina propria با اصلاح روش اصلی بول و bookman جدا شدند
[ترجمه گوگل]سلول های تک هسته ای Lamina propria توسط اصلاح روش اصلی بول و کتابمن جدا شده اند

3. Epithelial and lamina propria mononuclear cells were isolated from surgical specimens from control, Crohn's disease, and ulcerative colitis patients.
[ترجمه ترگمان]سلول های mononuclear و lamina propria از نمونه های جراحی از کنترل، بیماری Crohn و ulcerative بیمار colitis جدا شدند
[ترجمه گوگل]سلولهای تک هسته ای اپیتلیال و لامینا پروپریا از نمونه های جراحی از بیماران شاهد، کرون و کولیت اولسروی جدا شده اند

4. Results The nuclear matrix - lamina - intermediate filament fine network remained after selective extraction.
[ترجمه ترگمان]نتایج شبکه هسته ای - - lamina - network پس از استخراج انتخابی باقی ماند
[ترجمه گوگل]نتایج: ماتریس هسته ای - لامینا - شبکه ریز ریزمالی میانی بعد از استخراج انتخابی باقی می ماند

5. Free tumour cells infiltrating stroma always lost basal lamina and were shortage of desmosome.
[ترجمه ترگمان]سلول های سرطانی که به stroma نفوذ می کنند همیشه lamina های اساسی را از دست داده اند و کمبود of داشته اند
[ترجمه گوگل]سلول های تومور آزاد که از طریق استروما نفوذ می کنند، همیشه لامین های پایه را از دست می دهند و کمبود دسموماوم دارند

6. Each lamina of ramose top turns into bud piece, base the ministry is gules, read floweriness piece.
[ترجمه ترگمان]هر یک از این lamina ها به یک تکه غنچه تبدیل می شوند، که براساس آن وزارتخانه gules است و قطعه floweriness را می خواند
[ترجمه گوگل]هر لامینه ای از بالا راموس به نوبه خود تبدیل می شود، پایه وزارت خونی است، خواندن قطعه گل سرخ

7. Brim of branch tip, lamina or lamina are silvery white changeably for the most part. 3 bunch give birth to floret at branch top.
[ترجمه ترگمان]از نوک شاخه ها، lamina یا lamina نقره ای رنگ نقره ای برای اکثر قسمت ها تشکیل شده است ۳ خوشه در قسمت بالای شاخه به دنیا می آیند
[ترجمه گوگل]برش شاخه شاخه، لامینا یا لمینا، اغلب به صورت نقره ای نقره ای قابل تغییر است 3 شاخه گل زدن را در شاخه بالا می برند

8. Objective To evaluate the curative effects of the lamina reduction and the traditionary laminectomy on the intraspinal primary tumor.
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اثرات درمانی کاهش lamina و the traditionary در تومور اولیه intraspinal
[ترجمه گوگل]هدف: به منظور ارزیابی اثرات درمانی کاهش لامینا و لینککتومی سنتی بر تومور ابتدایی درون مچ پا

9. The lamina propria contains some fibroblasts. There area lot of rough endoplasmic reticula and mitochondria in the cytoplasm of fibroblast.
[ترجمه ترگمان]The lamina شامل برخی از فیبروبلاست ها است تعداد زیادی شبکه اندو پلاسمیک زمخت و میتوکندری در سیتوپلاسم فیبروبلاست ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]لامپینا پروپریا حاوی فیبروبلاست است در سیتوپلاسم فیبروبلاست، بسیاری از رتیکولا اندوپلاسمی خشن و میتوکندری وجود دارد

10. The lamina is more even structure of consists of the same kind mesophyll cell.
[ترجمه ترگمان]The بیشتر از ساختار درونی بافت درونی بافت درونی را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]لامینا ساختاری حتی بیشتر از یک سلول مزانولی نوع مشابه است

11. Nests of transitional epithelium grow downward into the lamina propria and a central cystic space forms.
[ترجمه ترگمان]nests های بافت دار انتقالی به سمت پایین در the lamina و یک مرکز فضایی فیبروز کیستی رشد می کنند
[ترجمه گوگل]لانه های اپیتلیوم گذرا به سمت لامپینا پروپریا و فرم فضایی مرکز کیستی به سمت پایین می روند

12. Summertime lamina appears completely for green.
[ترجمه ترگمان]تابستان lamina به طور کامل برای سبز به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]لامینا تابستان به طور کامل به رنگ سبز ظاهر می شود

13. The turnover of lamina tissue of perennial ryegrass was systematically studied through cutting experiment by the application of the theory and methods of the tissue turnover.
[ترجمه ترگمان]گردش بافت of از بافت جاودانه به طور سیستماتیک از طریق آزمایش تجربه و استفاده از تیوری و روش های گردش کار بافت مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]گردش خون بافت لامینا ریگنس چند ساله به طور نظام مندی از طریق برش آزمایشی با استفاده از نظریه و روش های جابجایی بافت بررسی شد

14. The lamina regeneration ability of Akihime and Toyonoka were better than that of their leafstalk.
[ترجمه ترگمان]توانایی تجدید حیات وحش Akihime و Toyonoka نسبت به that آن ها بهتر بود
[ترجمه گوگل]توانایی بازسازی لامینی Akihime و Toyonoka بهتر از برگ های برگ است

15. There are increased numbers of chronic inflammatory cells lamina propria.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از سلول های التهابی مزمن lamina propria وجود دارد
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از سلولهای التهابی مزمن لامینا پروپریا وجود دارد

پیشنهاد کاربران

در زیست شناسی سلولی، به شبکه ای از پروتیین های intermediate filaments که سطح داخلی پوشش هسته را ساپورت میکنند، لامینا گفته میشود.

تک لایه

lamina ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: برگ لایه
تعریف: نازک ترین لایۀ قابل تشخیص در رسوب یا سنگ رسوبی که معمولاً ضخامت آن کمتر از یک سانتی متر است


کلمات دیگر: