1. anode efficiency
بازده آند
2. mehri is a wonder of efficiency
مهری از نظر کارایی اعجوبه است.
3. the new employee's diligence and efficiency impressed everyone
پرکاری و لیاقت کارمند جدید همه را تحت تاثیر قرار داد.
4. the company's dependence on her skill and efficiency grew daily
اعتماد شرکت به مهارت و کاردانی او روز به روز بیشتر می شد.
5. . . . with consequent injury to the men's morale and efficiency
. . . با لطمه ی بعدی به روحیه ی افراد و کارایی آنان
6. Fairness, rather than efficiency, is the guiding principle.
[ترجمه ترگمان]عدالت، به جای بازدهی، اصل راهنما است
[ترجمه گوگل]عدالت، به جای بهره وری، اصل هدایت است
7. Efficiency comes from diligence. In shortage in the play ground transportation into Si, was destroyed by the idler.
[ترجمه ترگمان]کفایت از دلیجان می آید با کمبود وسایل حمل و نقل زمینی به سی، بی کار از بین رفت
[ترجمه گوگل]کارایی از سعی و کوشش است در کمبود حمل و نقل در زمین بازی به Si، توسط idler نابود شد
8. Streamlining cars increases their fuel efficiency.
[ترجمه ترگمان]خودروهای Streamlining بازده سوخت خود را افزایش می دهند
[ترجمه گوگل]رفع کردن اتومبیل باعث افزایش بازده سوخت می شود
9. Friction lowers the efficiency of a machine.
[ترجمه ترگمان]اصطکاک باعث کاهش کارایی یک ماشین می شود
[ترجمه گوگل]اصطکاک کارایی دستگاه را کاهش می دهد
10. Her efficiency and intelligence are beyond question.
[ترجمه ترگمان]کارایی و هوش او مافوق یک سوال است
[ترجمه گوگل]کارآیی و هوشمندی او فراتر از سوال است
11. He ran the company with ruthless efficiency.
[ترجمه ترگمان]او با کارآمدی بی رحمانه ای شرکت را اداره کرد
[ترجمه گوگل]او این شرکت را با بهره وری بی رحم اجرا کرد
12. We must continue to strive for greater efficiency.
[ترجمه مهرشاد] ما باید برای رسیدن به کارایی ( بازده ) بیشتر به تلاشمان ادامه دهیم.
[ترجمه ترگمان]ما باید به تلاش برای کارایی بیشتر ادامه دهیم
[ترجمه گوگل]ما باید برای رفع بیشتر تلاش کنیم
13. The production efficiency is lamed by the old machines.
[ترجمه ترگمان]بازده تولید توسط ماشین های قدیمی بی حس شده است
[ترجمه گوگل]راندمان تولید توسط ماشین های قدیمی پوشیده شده است
14. We were most impressed with your efficiency.
[ترجمه ترگمان]ما بیشتر از کارایی که کردی، تحت تاثیر قرار گرفتیم
[ترجمه گوگل]ما بیشتر با کارایی شما مواجه شدیم
15. It was achieved with minimum fuss and maximum efficiency.
[ترجمه ترگمان]این کار با کم ترین سر و صدا و حداکثر بهره وری به دست آمد
[ترجمه گوگل]با حداقل سر و صدا و حداکثر بازدهی به دست آمد
16. The two companies consolidated for greater efficiency.
[ترجمه ترگمان]این دو شرکت به دلیل کارایی بیشتر تحکیم یافتند
[ترجمه گوگل]این دو شرکت برای بهره وری بیشتر ادغام شدند
17. Because of the engine's efficiency the car has very low running costs .
[ترجمه ترگمان]به دلیل کارایی موتور اتومبیل هزینه های اجرایی بسیار پایینی دارد
[ترجمه گوگل]با توجه به کارایی موتور، هزینه های در حال اجرا بسیار کم است
18. There are many ways to increase agricultural efficiency in the poorer areas of the world.
[ترجمه ترگمان]راه های زیادی برای افزایش بهره وری کشاورزی در مناطق فقیرنشین جهان وجود دارد
[ترجمه گوگل]راه های زیادی برای افزایش بهره وری کشاورزی در مناطق فقیر جهان وجود دارد