کلمه جو
صفحه اصلی

deceleration


معنی : کاهش سرعت
معانی دیگر : تندی کاهی، سرعت کاهی، کندسازی، آهسته سازی، واشتاب، کندش، کندمان

انگلیسی به فارسی

کاهش سرعت، تندی‌کاهی، سرعت‌کاهی، کندسازی، آهسته‌سازی، واشتاب، کندش، کندمان


انگلیسی به انگلیسی

• act of slowing down

دیکشنری تخصصی

[شیمی] شتاب منفی، کاهش سرعت
[عمران و معماری] شتاب منفی - سرعتکاهی - شتابکاهی - کند شدن - کندی
[کامپیوتر] زمان کاهش شتاب
[برق و الکترونیک] شتاب منفی
[نساجی] فرآیند برگشت پذیر
[ریاضیات] کند شوندگی، کندی، شتاب کاهشی، شتاب منفی، واشتاب، کاهش سرعت، فرایند برگشت پذیر، کندمان
[پلیمر] شتاب منفی
[آب و خاک] کاهش شتاب

مترادف و متضاد

کاهش سرعت (اسم)
deceleration

جملات نمونه

1. deceleration
تندی کاهی،سرعت کاهی،کندسازی،آهسته سازی،واشتاب،کندش،کندمان

2. In Fig. 10 deceleration can be initiated by prolonging the excitation time of phases A-B- for approximately two step intervals.
[ترجمه ترگمان]در شکل ۱۰ deceleration را می توان با طولانی کردن زمان تحریک فازه ای A - B - تقریبا به مدت دو مرحله آغاز کرد
[ترجمه گوگل]در شکل 10، می تواند با کاهش مدت زمان فشرده سازی فازهای A-B، به مدت زمان تقریبی دو مرحله ای کاهش یابد

3. The next stage of deceleration was achieved by parachute.
[ترجمه ترگمان]مرحله بعدی کاهش، با چترنجات به دست آمد
[ترجمه گوگل]مرحله بعدی کاهش سرعت با چتر نجات به دست آمد

4. The rate of deceleration is enormous and demands quick action.
[ترجمه ترگمان]میزان شتاب بسیار زیاد است و نیاز به اقدام سریع دارد
[ترجمه گوگل]سرعت کاهش سرعت بسیار زیاد است و نیاز به اقدام سریع دارد

5. A centrifuge with slow acceleration/deceleration and providing 200 g is desirable for handling cells made into suspensions.
[ترجمه ترگمان]یک سانتریفیوژ با شتاب \/ شتاب کم و فراهم آوردن ۲۰۰ گرم برای رسیدگی به سلول های تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]سانتریفیوژ با شتاب / کاهش سرعت و ارائه 200 گرم برای دست زدن به سلول های ساخته شده به تعلیق مطلوب است

6. The high - performance braking system ensures excellent deceleration values in all situations.
[ترجمه ترگمان]سیستم ترمز با عملکرد بالا، مقادیر deceleration عالی در همه موقعیت ها را تضمین می کند
[ترجمه گوگل]سیستم ترمز عملکرد بالا باعث می شود که در هر شرایطی میزان افتتاح بسیار بالا باشد

7. In the traditional acceleration and deceleration control method, the vibration caused by acceleration discontinuity affects the machining quality and equipment life.
[ترجمه ترگمان]در روش کنترل شتاب و شتاب سنتی، ارتعاش ناشی از ناپیوستگی شتاب، کیفیت ماشین کاری و زندگی تجهیزات را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه گوگل]در روش کنترل شتاب و سقوط سنتی، ارتعاش ناشی از انقباض شتاب بر کیفیت ماشینکاری و زندگی تجهیزات تاثیر می گذارد

8. Furthermore, the relationship between randomization deceleration probability and the traffic density was taken into account.
[ترجمه ترگمان]به علاوه، رابطه بین احتمال randomization deceleration و چگالی ترافیک در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، رابطه بین احتمال کاهش سرعت تصادفی و تراکم ترافیک در نظر گرفته شد

9. The high - performance dispatching system of deceleration torque is durable and easy for maintenance.
[ترجمه ترگمان]سیستم اعزام عملکرد با عملکرد بالا با دوام و برای نگهداری آسان است
[ترجمه گوگل]سیستم تحویل با عملکرد بالا گشتاور تعلیق، دوام و آسان برای تعمیر و نگهداری است

10. However, remember the principle of deceleration - acceleration is working here.
[ترجمه ترگمان]با این حال، به یاد داشته باشید که اصل شتاب - شتاب در اینجا کار می کند
[ترجمه گوگل]با این حال، اصل کاهش سرعت را به یاد می آورید - شتاب در اینجا کار می کند

11. Since 2000 this deceleration has been carried out by the Antiproton Decelerator at CERN.
[ترجمه ترگمان]از سال ۲۰۰۰ این deceleration توسط the Decelerator در سرن خارج شده است
[ترجمه گوگل]از سال 2000 این کاهش سرعت توسط پروتئین ضد انفوزیون در CERN انجام شده است

12. The harder the brake pedal is pressed, the greater the car's deceleration.
[ترجمه ترگمان]هر چه پدال ترمز فشار بیشتری داشته باشد، سرعت اتومبیل بیشتر می شود
[ترجمه گوگل]پدال ترمز سخت تر است، و این باعث می شود تا سرعت خودرو کاهش یابد

13. The software-intensive control scheme provides accurate and detailed timing of step intervals during acceleration and deceleration.
[ترجمه ترگمان]طرح کنترل شدید نرم افزار زمان بندی دقیق و دقیق فواصل زمانی را در طول تسریع و شتاب ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]طرح کنترل برنامه های فشرده فراهم می کند زمان دقیق و دقیق از فواصل گام در هنگام شتاب و کاهش سرعت

14. As noted earlier, the ability of an entering body to penetrate the atmosphere and survive deceleration depends on its crushing strength.
[ترجمه ترگمان]همان طور که قبلا اشاره شد، توانایی ورود به بدن برای نفوذ در اتمسفر و کاهش شتاب به قدرت خرد شدن آن بستگی دارد
[ترجمه گوگل]همانطور که قبلا ذکر شد، توانایی یک بدن ورودی برای نفوذ به فضای باز و زنده ماندن، به قدرت خردشده بستگی دارد

15. How can the supply voltage and consequently the phase current - be increased during acceleration or deceleration?
[ترجمه ترگمان]ولتاژ تغذیه چگونه و در نتیجه جریان فاز در طی شتاب یا شتاب افزایش می یابد؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توان ولتاژ منبع تغذیه و در نتیجه جریان فاز - در طول شتاب یا کاهش سرعت افزایش می یابد؟

پیشنهاد کاربران

کاهش سرعت

deceleration ( فیزیک )
واژه مصوب: واشتاب
تعریف: آهنگ کاهش مقدار سرعت در حرکت


کلمات دیگر: