کلمه جو
صفحه اصلی

railroad


معنی : راه اهن، با راهاهن فرستادن یا سفر کردن، پاپوش درست کردن
معانی دیگر : (آمریکا- عامیانه) با شتاب تصویب کردن ( و اجازه ی بحث و مداقه ندادن)، با شتاب انجام دادن، چپاندن، عجولانه کردن یا به عمل آوردن، راه آهن، خط آهن، راه آهن و مخلفات آن (واگن ها و ایستگاه ها وغیره)، ترن، قطار، شرکت یا اداره ی راه آهن، با قطار حمل کردن، (آمریکا- عامیانه) ناحق به زندان فرستادن، (به اتهام دروغین و یا محاکمه ی عجولانه) محکوم کردن، سرهم بندی کردن

انگلیسی به فارسی

راه آهن، با راه آهن فرستادن یا سفر کردن، سرهم بندی کردن، پاپوش درست کردن


راه آهن، راه اهن، پاپوش درست کردن، با راهاهن فرستادن یا سفر کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a road of parallel steel rails upon which railway cars travel.

(2) تعریف: the entire stock of trains, tracks, manpower, and equipment that constitute a rail transportation system.
مشابه: rail
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: railroads, railroading, railroaded
(1) تعریف: (informal) to press or force through without due consideration.

- They railroaded the resolution through the meeting.
[ترجمه ترگمان] آن ها قطعنامه را از طریق جلسه مطرح کردند
[ترجمه گوگل] آنها از طریق جلسه قطعنامه را راه اندازی کردند

(2) تعریف: (informal) to accuse or convict (someone) unjustly, esp. with inadequate evidence.

(3) تعریف: to transport on a railroad.

• path for a train made of parallel metal tracks
transport via locomotive, convey by train
a railroad is the same as a railway; used in american english.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] راه آهن - خط آهن

مترادف و متضاد

راه اهن (اسم)
road, railway, railroad

با راهاهن فرستادن یا سفر کردن (فعل)
railroad

پاپوش درست کردن (فعل)
railroad

train line


Synonyms: elevated railway, line, metro, monorail, rail line, railway, streetcar line, subway, tracks, trolley line, tube, underground railway


جملات نمونه

1. railroad officials
کارمندان راه آهن

2. a railroad junction
تقاطع راه آهن

3. our railroad piggybacks trailers, tractors, etc.
راه آهن ما تریلر و تراکتور و غیره را حمل می کند.

4. the railroad runs past the house
راه آهن از جلو خانه رد می شود.

5. to railroad a bill through congress
با شتاب لایحه ای را از کنگره ی آمریکا گذراندن

6. the main line of the railroad
خط اصلی راه آهن

7. The supplies were sent on the railroad.
[ترجمه ترگمان]آذوقه را برای خط آهن فرستادند
[ترجمه گوگل]منابع به راه آهن فرستاده شدند

8. A new railroad is under construction.
[ترجمه ترگمان]یک راه آهن جدید در زیر ساختمان است
[ترجمه گوگل]راه آهن جدید در دست ساخت است

9. They will railroad these goods to Shanghai.
[ترجمه ترگمان]آن ها این کالاها را به شانگهای خواهند برد
[ترجمه گوگل]آنها این کالاها را به شانگهای راه می دهند

10. The railroad slopes up slightly at this point.
[ترجمه ترگمان]در این لحظه، دامنه های راه آهن اندکی بالا رفتند
[ترجمه گوگل]در این نقطه، راه آهن کم است

11. The railroad has been piggybacking for quite a number of years.
[ترجمه ترگمان]راه آهن چندین سال است که راه آهن از آن بیرون کشیده شده است
[ترجمه گوگل]راه آهن چندین سال است که در حال حرکت است

12. The trail follows a disused railroad line along the edge of the valley.
[ترجمه ترگمان]دنبال رد یه خط آهن متروکه تو حاشیه دره بوده
[ترجمه گوگل]مسیر پیاده رو یک خط راه آهن خالی در امتداد دره را دنبال می کند

13. The railroad runs extra trains to Beidaihe Beach during summer vacations.
[ترجمه ترگمان]این خط آهن قطارهای بیشتری را در طول تعطیلات تابستان به ساحل Beidaihe منتقل می کند
[ترجمه گوگل]در طول تعطیلات تابستانی، راه آهن قطارهای اضافی را به ساحل بیدیه می پردازد

14. The engineers carried the railroad across the desert.
[ترجمه ترگمان]مهندسان راه آهن را از صحرا بردند
[ترجمه گوگل]مهندسان راه آهن را در سرتاسر صحرا گذراندند

15. They ran a railroad into the forest region.
[ترجمه ترگمان]آن ها راه آهن را به منطقه جنگل هدایت کردند
[ترجمه گوگل]آنها راه آهن را به منطقه جنگل بردند

16. The railroad yard was a desert now.
[ترجمه ترگمان]حیاط راه آهن دیگر صحرا بود
[ترجمه گوگل]حیاط راه در حال حاضر کویر است

17. The railroad was blocked by a landslide.
[ترجمه ترگمان]راه اهن توسط یک landslide مسدود شده بود
[ترجمه گوگل]راه آهن توسط زمین لغزش مسدود شده بود

18. The railroad workers have asked for a wage increase.
[ترجمه ترگمان]کارگران راه آهن خواستار افزایش دست مزد شده اند
[ترجمه گوگل]کارگران راه آهن از افزایش دستمزد خواسته اند

19. My brother is working on the railroad.
[ترجمه ترگمان] برادرم داره روی راه آهن کار می کنه
[ترجمه گوگل]برادر من در راه آهن کار می کند

I won't be railroaded into buying a house I don't like.

کسی نمی‌تواند خانه‌ای را که دوست ندارم باعجله به من قالب کند.


to railroad a bill through Congress

باشتاب لایحه‌ای را از کنگره‌ی آمریکا گذراندن


پیشنهاد کاربران

راه اهن

به نا حق متهم کردن


کلمات دیگر: