کلمه جو
صفحه اصلی

effusion


معنی : ریزش، اضافه، تظاهر، فوران، جریان بزور
معانی دیگر : برون تراوی، برون شارندگی، برون ریزش، (نگارش یا سخن - بیان پر احساس و بی پروا) سرشارگویی، سرشار نویسی، برون ریزی احساسات، (پزشکی - ریزش خون و غیره به درون حفره های بدن یا بافت ها) تن چال ریزی، تن چال انباشتگی، (آبگونه یا خونی که درون حفره های بدن انباشته شود) برون ریزه، برون شاره، نشد

انگلیسی به فارسی

نشد، ریزش، (مجازاً) اضافه، جریان به‌زور، تظاهر، فوران


افیوژن، فوران، ریزش، اضافه، جریان بزور، تظاهر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a pouring or flowing out, or the fluid that does so.
مشابه: flow, issue, leak, outpouring

- Effusion of these chemicals into the river has got to be stopped.
[ترجمه ترگمان] استفاده از این مواد شیمیایی به داخل رودخانه باید متوقف شود
[ترجمه گوگل] از بین رفتن این مواد شیمیایی در رودخانه باید متوقف شود

(2) تعریف: a great outpouring of feelings or thoughts, as in speech or writing.

- I was quite taken aback by this effusion of praise.
[ترجمه ترگمان] من از این effusion و praise یکه خورده بودم، یکه خورده بودم
[ترجمه گوگل] با این عطش ستایش، کاملا متلاشی شدم

• outpouring, outflow
an effusion is a sudden pouring out of something such as light or a liquid; a literary word.
effusion is also the expression of your emotions or ideas with more enthusiasm and for longer than is usual or expected; a literary word.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] نفوذ مولکولی
[مهندسی گاز] نشت، خروج

مترادف و متضاد

ریزش (اسم)
abscission, pour, infusion, inset, downfall, slide, influx, afflux, affusion, diffusion, spray, leak, slump, leakage, flux, gush, effusion, outflow, intinction, perfusion, rheumatism

اضافه (اسم)
augmentation, excess, increase, addition, surplus, overplus, effusion, plussage

تظاهر (اسم)
display, feint, affectation, demonstration, pretense, pretension, ostentation, simulation, fakery, make-believe, semblance, preciosity, prudery, effusion, eyewash, grimace

فوران (اسم)
spout, jet, eruption, outburst, ebullition, irruption, effusion

جریان بزور (اسم)
effusion

outpouring


Synonyms: address, diffusion, discharge, effluence, effluvium, efflux, emanation, emission, exudate, gush, gushing, ooze, outflow, pouring, shedding, stream, verbosity, wordiness


جملات نمونه

1. He greeted the guests with effusion.
[ترجمه ترگمان]به مهمانان تعارف کرد و گفت:
[ترجمه گوگل]او مهمانان را با افیوژن پذیرفت

2. The joints should be carefully examined for effusion, limitation of motion, or deformities.
[ترجمه ترگمان]این اتصالات باید به دقت برای effusion، محدودیت حرکت و یا تغییر شکل و یا نقص، مورد بررسی قرار گیرند
[ترجمه گوگل]مفاصل باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد تا افیوژن، محدودیت حرکت یا ناهنجاری ها

3. In some - perhaps most - cases effusion may be a normal reaction to an upper respiratory tract infection.
[ترجمه ترگمان]در برخی موارد، شاید بیش از حد ممکن است یک واکنش معمولی به عفونت دستگاه تنفسی فوقانی باشد
[ترجمه گوگل]در برخی موارد - شاید اغلب موارد - افیوژن ممکن است واکنش طبیعی عفونت دستگاه تنفسی فوقانی باشد

4. This is Graham's lab of effusion.
[ترجمه ترگمان]این آزمایشگاه \"گراه ام\" - ه
[ترجمه گوگل]این آزمایشگاه Graham's effusion است

5. Acute otitis media and otitis media with effusion are associated - they may be different aspects of the same condition.
[ترجمه ترگمان]رسانه های ارتباط جمعی حاد و رسانه ها با سر و صدا در ارتباط هستند - آن ها ممکن است جنبه های مختلفی از یک وضعیت مشابه باشند
[ترجمه گوگل]رسانه های اوتیت حاد و رسانه های اوتیت با افیوژن مرتبط هستند - آنها ممکن است جنبه های مختلف از یک وضعیت مشابه باشد

6. Pleural effusion associated with retroperitoneal urinary leakage is unusual.
[ترجمه ترگمان]Pleural ناشی از نشت ادرار retroperitoneal غیر معمول است
[ترجمه گوگل]پلورال افیوژن همراه با نشت ادرار پس از زایمان غیرعادی است

7. Results: The results showed that the effusion of the middle ear decrease the amplitude of stapes footplate and umbo, weaken the incoming energy of the inner ear, thus leading to hearing loss.
[ترجمه ترگمان]نتایج: نتایج نشان داد که جریان گوش میانی، دامنه استخوان های رکابی و umbo را کاهش داده، انرژی ورودی گوش داخلی را تضعیف می کند در نتیجه منجر به از دست رفتن شنوایی می شود
[ترجمه گوگل]یافته ها: نتایج نشان داد که افیوژن گوش میانی موجب کاهش دامنه پاها و umbo می شود و انرژی دریافتی گوش داخلی را کاهش می دهد و باعث کاهش شنوایی می شود

8. ObjectiveTo investigate the correlation between fibrinogen in pleural effusion and pleural adhesion in tuberculosis exudative pleurisy.
[ترجمه ترگمان]ObjectiveTo با بررسی ارتباط بین fibrinogen ها و چسبندگی pleural در بیماری سل مبتلا به سل، ارتباط بین fibrinogen ها را مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ارتباط بین فیبرینوژن در پلورال افیوژن و چسبندگی پلور در پلوریست اگزوداتو سل

9. Pleural effusion was found in 4 6%, interlobar pleural metastasis was found in 4 2%, destruction of bone was majority in distant metastasis.
[ترجمه ترگمان]effusion در ۴ % یافت شد، interlobar pleural metastasis در ۴ % % یافت شد، تخریب استخوان بیشتر در متاستاز دور یافت شد
[ترجمه گوگل]پلورال افیوژن در 6/4٪ موارد دیده شد، متاستاز بینیلا پلور در 4/2٪ یافت شد، تخلیه استخوان در اکثر موارد متاستاز دوردست بود

10. Objective Study on therapeutic effects of tuberculous pleural effusion by using drainage in the method of intravenous guttate.
[ترجمه ترگمان]مطالعه عینی بر روی اثرات درمانی of pleural با استفاده از زه کشی در روش تزریق وریدی
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه اثرات درمان پلورال افیوژن توبرکلوزیس با استفاده از زهکشی در روش گوتاپ وریدی

11. Upper respiratory tract infections, especially acute otitis media, are the most important determinants for the development of an effusion.
[ترجمه ترگمان]عفونت های دستگاه تنفسی فوقانی، به ویژه رسانه های otitis حاد، مهم ترین عوامل تعیین کننده رشد یک جریان است
[ترجمه گوگل]عفونت های دستگاه تنفسی فوقانی، به ویژه درماتیت حاد اوتیسم، مهمترین عوامل تعیین کننده افیوژن هستند

12. He turned smartly on his heel and trotted into the foyer, greeting the stewards with indiscriminate effusion.
[ترجمه ترگمان]او با چابکی برگشت و به سرسرا رفت و دوان دوان وارد سرسرا شد و خدمتکاران را با effusion بر سر و صدا خوشامد گفت
[ترجمه گوگل]او به طرز شگفت انگیزی روی پاشنه خود ایستاد و به صندلی رانده شد و با استواری از تباهی بی نظیر تبریک می گویخت

13. In the words of one historian, the legend was a one-sided effusion from the winning side.
[ترجمه ترگمان]در کلمات یک مورخ، افسانه شخصی بود که از طرف برنده یک طرفه بود
[ترجمه گوگل]به گفته یکی از مورخان، افسانه افقی یک طرفه از طرف برنده بود

14. Objectives Retention laying vena duct drainage is an effective method to treat pericardial effusion and tamponade. We try to study the pericardiocentesis complications.
[ترجمه ترگمان]اهداف حفظ و نگهداری مجرای ورید اجوف روش موثری برای رفتار effusion pericardial و tamponade است ما سعی می کنیم مشکلات pericardiocentesis را بررسی کنیم
[ترجمه گوگل]اهداف: تخلیه مجرای کانال نگهدارنده یک روش موثر برای درمان افیوژن پریکارد و تامپوناد است ما سعی میکنیم عوارض پریکاردیوسنتز را مطالعه کنیم

پیشنهاد کاربران

انتشار

[پزشکی] :فرار مایع به یک حفره

۱. ( رسمی ) [مایعات، خون، گاز] فوران، برون ریزی، جریان
۲. ( مجازی ) [فکر، احساسات و غیره] فوران، غلیان، فیضان

ورود ( گاز . مایع. جامد ) داخل حفره

تخلیه احساسات

Escape of fluid into a cavity or other body
parts

effusion ( پزشکی )
واژه مصوب: نشت 1
تعریف: 1. تراوش مایع از رگ های خونی یا لنفی به درون بافت ها یا یک حفره|||2. مایع تراویده از رگ های خونی یا لنفی به فضای میان‏بافتی یا به درون یک حفره


کلمات دیگر: