1. the keystone of our faith
اساس ایمان ما
2. social justice is the keystone of that party's program
عدالت اجتماعی بخش عمده ی برنامه ی آن حزب است.
3. Changes to the welfare system are the keystone of the government's reforms.
[ترجمه ترگمان]تغییرات در سیستم رفاهی سنگ تاج اصلاحات دولت هستند
[ترجمه گوگل]تغییرات در نظام رفاه، پایه و اساس اصلاحات دولت است
4. Keeping inflation low is the keystone of their economic policy.
[ترجمه انیر] پایین نگهداشتن تورم، سنگ بنای خط مشی اقتصادی آنهاست
[ترجمه ترگمان]پایین نگه داشتن تورم سنگ تاج سیاست اقتصادی آن ها است
[ترجمه گوگل]نگه داشتن کمبود تورم اساسی ترین سیاست اقتصادی آنهاست
5. The keystone of any personal injury case is medical evidence.
[ترجمه ترگمان]سنگ تاج یک پرونده جراحت شخصی مدرک پزشکی است
[ترجمه گوگل]سنگ بنای هر مورد صدمه شخصی، شواهد پزشکی است
6. Within families filial piety was the keystone of morality and it led logically to an absolute obedience to the household head.
[ترجمه ترگمان]در خانواده، تقوا فرزندی سنگ تاج اخلاق بود و به طور منطقی به اطاعت محض از رئیس خانواده منجر می شد
[ترجمه گوگل]درون خانواده، تقدیس فرزندان، پایه ای اخلاقی بود و منطقی به اطاعت مطلق به سرپرست خانوار منجر شد
7. KD - NTFS abstract operation layer is the keystone of the design and implementation.
[ترجمه ترگمان]لایه عملیات KD - NTFS سنگ تاج طراحی و اجرای آن است
[ترجمه گوگل]KD - لایه عملیاتی انتزاعی NTFS، پایه ای از طراحی و پیاده سازی است
8. Given license to express themselves, they sculpted eccentric keystone portraits—workers with comically bandaged faces, poets, a man thumbing his nose at his neighbors—and fanciful grotesques.
[ترجمه ترگمان]آن ها با استفاده از مجوز برای بیان خودشان، تصاویر سنگ تاج عجیب و غریب، کارگران را با چهره های مضحک و چهره های bandaged، شاعران، مردی که در حال ورق زدن بینی به همسایگان خود - و grotesques خیالی بودند، ساخته بودند
[ترجمه گوگل]با توجه به مجوز برای بیان خود، آنها پرتره های عجیب و غریب عجیب و غریب را با چهره های پرمحتوا، شاعران، مردی که بینی خود را در همسایگانش و نقاشی های خیالی شبیه سازی می کرد، مجسم ساخت
9. Presently the study keystone of the technique is to improve its accuracy and sensitiveness to measure.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر سنگ تاج این روش بهبود دقت و حساسیت به اندازه گیری است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، سنگ بنای این روش این است که دقت و حساسیت آن را اندازه گیری کند
10. Pennsylvania's nickname is the Keystone State.
[ترجمه ترگمان]نام مستعار پنسیلوانیا دولت Keystone است
[ترجمه گوگل]نام مستعار پنسیلوانیا دولت کیت استون است
11. Extraction at Berkeley of a keystone from a tile on the Stardust cometary dust collector.
[ترجمه ترگمان]استخراج در برکلی سنگ تاج از یک کاشی روی collector dust Stardust
[ترجمه گوگل]استخراج در برکلی از سنگدانه کاشی در گرد و غبار گرد و غبار Stardust
12. We hope to see you become a keystone of the intellectual community.
[ترجمه ترگمان]امیدواریم شاهد تبدیل شدن تو به سنگ تاج جامعه روشنفکری باشی
[ترجمه گوگل]ما امیدواریم ببینیم شما تبدیل به یک سنگ بنای جامعه فکری می شوید
13. We are closer than you think. The keystone is here in Paris.
[ترجمه ترگمان] ما نزدیک تر از اونی هستیم که فکر می کنی سنگ تاج در پاریس است
[ترجمه گوگل]ما نزدیکتر از این فکر می کنیم سنگ قبر در اینجا در پاریس است
14. It is a research keystone to make robot simulate human's behaviors, so this paper intro- duces a multi- servo control model to realize the robot to learn and simulate the actions of human.
[ترجمه ترگمان]این مقاله سنگ تاج تحقیق برای شبیه سازی رفتار انسان است، بنابراین این مقاله یک مدل کنترل multi را برای درک ربات برای یادگیری و شبیه سازی رفتار انسان فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این یک ساختار تحقیق برای ساخت روبات شبیه سازی رفتارهای انسانی است، بنابراین این مقاله یک مدل کنترل چند سروی را برای تحقق بخشیدن به ربات برای یادگیری و شبیه سازی اقدامات انسان معرفی می کند