کلمه جو
صفحه اصلی

kelly


اسم خاص مونث، رنگ سبز روشن و مایل به زرد (با k کوچک هم می نویسند)

انگلیسی به فارسی

اسم خاص مونث


کلی


انگلیسی به انگلیسی

• female or male first name; family name; eugene "gene" kelly (1912-1996), american dancer actor and film director
type of hat for men

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] میل چهارپر
[معدن] لوله کارگر (حفاری اکتشافی)

جملات نمونه

1. Could you do me a favour and tell Kelly I can't make it?
[ترجمه ترگمان]می تونی یه لطفی به من بکنی و به \"کلی\" بگی نمیتونم بیام؟
[ترجمه گوگل]می توانید به من کمک کنید و به کلی بگویید نمی توانم آن را انجام دهم؟

2. Kelly finished off his coffee.
[ترجمه ترگمان]کلی \"قهوه اش رو تموم کرد\"
[ترجمه گوگل]کلی قهوه خود را به پایان رساند

3. Kelly had scored an average of 147 on three separate IQ tests.
[ترجمه ترگمان]کلی در سه آزمایش separate امتیاز ۱۴۷ امتیاز کسب کرده بود
[ترجمه گوگل]کلی به طور متوسط ​​147 امتیاز در سه آزمون IQ جداگانه به ثمر رساند

4. Kelly is employed as a mechanic.
[ترجمه ترگمان]کلی به عنوان یک مکانیک استفاده می شود
[ترجمه گوگل]کلی به عنوان مکانیک کار می کند

5. Charles was an odd character whom Kelly had never really taken to.
[ترجمه ترگمان]چارلز شخصیتی عجیب و غریبی داشت که کلی هرگز به آن فکر نکرده بود
[ترجمه گوگل]چارلز شخصیت عجیب و غریبی بود که کلی هرگز به آن توجهی نداشت

6. Kelly packed her things before breakfast.
[ترجمه ترگمان]کلی وسایلش رو قبل از صبحونه بسته بندی کرد
[ترجمه گوگل]کلی قبل از صبحانه چیزهایش را بسته بود

7. Kelly swore quietly, looking at the deep cut on his left hand.
[ترجمه ترگمان]کلی به آرامی قسم خورد و به بریدگی عمیق دست چپش نگاه کرد
[ترجمه گوگل]کلی به آرامی سوگند یاد کرد، به دنبال برش عمیق در دست چپ خود

8. Kelly was about to go under the knife when her surgeon stopped everything.
[ترجمه ترگمان]کلی \"می خواست بره زیر چاقو وقتی که\" جراح همه چیز رو متوقف کرد
[ترجمه گوگل]کلی در مورد رفتن به چاقو بود زمانی که جراح او همه چیز را متوقف کرد

9. By the time the summer came around, Kelly was feeling much better.
[ترجمه ترگمان]وقتی تابستان آمد، کلی احساس بهتری داشت
[ترجمه گوگل]با گذشت زمان تابستان، کلی احساس خیلی خوبی داشت

10. All her life, Kelly had stuck with difficult tasks and challenges, and triumphed.
[ترجمه ترگمان]کلی زندگی او، کلی با وظایف و چالش های دشواری گیر کرده بود و پیروز شده بود
[ترجمه گوگل]کلی زندگی اش کلی با کارها و چالش های دشوار روبرو شد و پیروز شد

11. Kelly screwed the silencer onto the pistol.
[ترجمه ترگمان] کلی صدا خفه کن رو به اسلحه شلیک کرد
[ترجمه گوگل]کلی پیچ گوشتی را روی تپانچه پیچید

12. Kelly prayed that God would judge her with mercy.
[ترجمه ترگمان]کلی دعا می کرد که خدا به او رحم کند
[ترجمه گوگل]کلی دعا کرد که خدا با رحمتش قضاوت کند

13. Kelly loved her husband in spite of the fact that he drank too much.
[ترجمه ترگمان]به رغم این که بیش از حد مشروب می خورد شوهرش را دوست می داشت
[ترجمه گوگل]کلی شوهرش را دوست داشت در حالی که او بیش از حد نوشید

14. Kelly climbed down the ladder into the water.
[ترجمه ترگمان]کلی از نردبان پایین آمد و داخل آب شد
[ترجمه گوگل]کلی از نردبان به آب برداشت

15. Mr Kelly has lodged a formal complaint against the police.
[ترجمه ترگمان]آقای کلی شکایت رسمی علیه پلیس ارائه کرده است
[ترجمه گوگل]آقای کلی یک شکایت رسمی علیه پلیس ارائه کرده است

پیشنهاد کاربران

Kelly دخترانه هستش و تقریبا تو کشور های خارجی هم استفاده میشه

اسم پسرانه هست یا دخترانه



کلمات دیگر: