از نفوذ خود استفاده کردن در انجام کاری، پارتی بازی کردن Pull some string with the manager to got exellent seat
I could not get a ticket , but my uncle pulled a few strings and got one for me. من نتونستم بلیط تهیه کنم، اما عمویم با کمی پارتی بازی یک بلیط برام تهیه کرد.