1. her story melted our hearts
سرگذشت او دل ما را آب کرد.
2. iron girders melted in the inferno
تیرهای آهن در حررات شدید گداخته شدند.
3. the rebels melted away in the hills surrounding the city
شورشیان کم کم در تپه های اطراف شهر ناپدید شدند.
4. the sun melted the snow
آفتاب برف ها را آب کرد.
5. their determination melted in the face of increasing dangers
خطرات فزاینده تصمیم آنها را متزلزل کرد.
6. the morning fog melted as the sun rose
خورشید که بالا آمد مه بامدادی ناپدید شد.
7. we slaked our thirst with melted snow
تشنگی خود را با برف مذاب فرونشاندیم.
8. The snow soon melted away when the sun came out.
[ترجمه ترگمان]وقتی خورشید بیرون آمد برف خیلی زود ناپدید شد
[ترجمه گوگل]وقتی خورشید بیرون آمد، برف به سرعت خرد شد
9. The sun had melted the snow.
[ترجمه ترگمان]خورشید برف را ذوب کرده بود
[ترجمه گوگل]خورشید برف را ذوب کرد
10. As the ice melted away,the river rose in dangerous floods.
[ترجمه ترگمان]وقتی یخ آب شد، رودخانه در سیلاب های خطرناکی بالا رفت
[ترجمه گوگل]همانطور که یخ ذوب شد، رودخانه در سیلاب های خطرناک افزایش یافت
11. The candle guttered out when the melted wax ran down its sides.
[ترجمه ترگمان]شمع آب شده بود که موم آب شده از دو طرف پایین دوید
[ترجمه گوگل]شمع هنگامی که رقیق ذوب به طرف آن می افتد، ریزش می کند
12. Brush the pastry with a little melted butter.
[ترجمه ترگمان] شیرینی شکلاتی رو با یه کمی کره آب شده بزن
[ترجمه گوگل]شیرینی را با کمی کره ذوب شده بریزید
13. Warmth melted some of the polar ice.
[ترجمه ترگمان]گرما بخشی از یخ قطبی را ذوب کرد
[ترجمه گوگل]گرما برخی از یخ قطبی ذوب شده است
14. Many of the gold ornaments were melted down to be made into coins.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از تزیینات طلا را به سکه های طلا تبدیل کرده بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از زیور آلات طلا به منظور سکه ساخته شد
15. So much snow has already melted away.
[ترجمه ترگمان]تاکنون برف زیادی ذوب شده است
[ترجمه گوگل]خیلی برف پیش از آن ذوب شده است
16. Mary melted into tears when she heard the bad news.
[ترجمه ترگمان]وقتی خبر بد را شنید، مری اشک ریخت
[ترجمه گوگل]هنگامی که او خبرهای بد را شنید، مری به اشک افتاد