کلمه جو
صفحه اصلی

moistening


نم برداشتن، مرطوب شدن معمارى : نم زدن

انگلیسی به فارسی

مرطوب کننده، مرطوب کردن، تر کردن، مرطوب شدن، خیساندن، نمدار کردن، تر شدن، خیس کردن


دیکشنری تخصصی

[نساجی] نم کشیدن - مرطوب شدن

جملات نمونه

1. he kept moistening his swollen lips with his tongue
او مرتبا با زبان لب های متورم خود را تر می کرد.

2. to temper clay by moistening and kneading
گل رس را با نم زدن و مالیدن به عمل آوردن


کلمات دیگر: