کلمه جو
صفحه اصلی

neutralise

انگلیسی به انگلیسی

• make neutral; counteract; take out of action; become neutral; (physics) render without charge; (chemistry) cause a solution to become neither acidic nor alkaline (also neutralize)

دیکشنری تخصصی

[نساجی] خنثی کردن

جملات نمونه

1. The increase in indirect taxation is intended to neutralise the reduction in income tax.
[ترجمه ترگمان]افزایش مالیات غیرمستقیم برای از بین بردن کاهش مالیات بر درآمد در نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]افزایش مالیات غیر مستقیم در نظر گرفته شده است که کاهش مالیات بر درآمد را خنثی کند

2. Add a water conditioner to neutralise chlorine, and other nasties.
[ترجمه ترگمان]یک نرم کننده آب برای خنثی سازی کلر، و دیگر nasties اضافه کنید
[ترجمه گوگل]کولر آب را برای خنثی کردن کلر و سایر اسید ها اضافه کنید

3. Try to neutralise these tendencies by taking heed of your owner's complaints, or you may finish up the underdog.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید این گرایش ها را با توجه به شکایات owner خنثی کنید و یا ممکن است شکست خورده باشید
[ترجمه گوگل]سعی کنید با توجه به شکایات صاحب خود، این گرایش ها را خنثی کنید، یا اینکه ممکن است ناقصی را به پایان برسانید

4. They are sometimes acidic to neutralise any alkaline residues carried over from the washing process and sometimes include disinfectants.
[ترجمه ترگمان]آن ها گاهی برای خنثی کردن هر گونه باقی مانده alkaline که از فرآیند شستشو انجام می شود، اسیدی هستند و گاهی اوقات شامل disinfectants نیز هستند
[ترجمه گوگل]آنها گاهی اسیدی هستند که خنثی کردن هر گونه باقی مانده های قلیایی از فرایند شستشو و گاهی اوقات شامل ضد عفونی کننده ها باشد

5. The endorphinsreleased during sex also neutralise the stress hormones in the body, which arelinked to heart disease.
[ترجمه ترگمان]The در طول سکس، هورمون های استرس را در بدن خنثی می کنند که منجر به بیماری قلبی می شود
[ترجمه گوگل]اندورفین ها در طی رابطه جنسی نیز هورمون استرس در بدن را خنثی می کنند که به بیماری قلبی مرتبط می باشند

6. Larger fiscal deficits will not neutralise the impact of these factors.
[ترجمه ترگمان]کسری مالی بزرگ تر اثر این عوامل را خنثی نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]کمبود مالی بزرگتر تأثیر این عوامل را خنثی نخواهد کرد

7. To neutralise dissent within the ruling party, the prime minister, Fran?ois Fillon, has positioned the procedure as a vote of confidence in his government.
[ترجمه ترگمان]برای خنثی کردن مخالفان در حزب حاکم، نخست وزیر، فران؟ فرانسوا Fillon، این روند را به عنوان رای اعتماد به دولت خود قرار داده است
[ترجمه گوگل]نخست وزیر، فرانسیس فیلون، برای خنثی ساختن مخالفت در حزب حاکم، روش را به عنوان یک رای اعتماد به دولت خود قرار داده است

8. Using one drug to neutralise resistance to another looks worthy of further research.
[ترجمه ترگمان]استفاده از یک دارو برای خنثی کردن مقاومت در برابر دیگری ارزش تحقیق بیشتر را دارد
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک دارو برای خنثی کردن مقاومت به دیگری به نظر می رسد ارزش تحقیق بیشتری دارد

9. The palette knife marks, the smooth slabs of even colour neutralise any notions of the personal autograph.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از پالت رنگ، تخته سنگ های صیقلی حتی رنگی از هر گونه تصوری از امضای شخصی را خنثی می کنند
[ترجمه گوگل]پالت چاقوها را نشان می دهد، اسلبهای صاف حتی رنگ هرگونه تصور شخصی از عکس را خنثی می کنند

10. An oral disclaimer can suffice provided that it is bold and compelling enough to neutralise the effect of the odometer reading.
[ترجمه ترگمان]یک disclaimer شفاهی می تواند کافی باشد به شرطی که به اندازه کافی جسور و قانع کننده باشد تا اثر of خوانی را خنثی کند
[ترجمه گوگل]یک سلب مسئولیت شفاهی می تواند به اندازه کافی برای خنثی کردن اثر خواندن کیلومترشمار باشد

11. The vaccine teaches the immune system to attack nicotine by producing antibodies that neutralise the addictive chemicals before they reach the brain.
[ترجمه ترگمان]این واکسن سیستم ایمنی را آموزش می دهد تا با تولید آنتی بادی که مواد شیمیایی اعتیاد آور را قبل از رسیدن به مغز خنثی می کنند نیکوتین را خنثی کند
[ترجمه گوگل]این واکسن سیستم ایمنی بدن را برای حمله به نیکوتین، با تولید آنتی بادی هایی که مواد شیمیایی اعتیاد آور را خنثی می کنند قبل از رسیدن به مغز، آموزش می دهد

12. The Total Base Number (TBN) can be described as a measure of oil′s ability to neutralise strong acids created during the combustion process.
[ترجمه ترگمان]مجموع پایه (TBN)را می توان به عنوان مقیاسی از توانایی oil's برای خنثی کردن اسیده ای قوی ایجاد شده در طول فرآیند احتراق توصیف کرد
[ترجمه گوگل]تعداد کل پایه (TBN) را می توان به عنوان اندازه گیری توانایی روغن برای خنثی سازی اسیدهای قوی تولید شده در فرایند احتراق توصیف کرد

13. Leucoanthocanin from grape seed extract ( catechin polymers ). A potent antioxidant that helps neutralise harmful free radicals.
[ترجمه ترگمان]Leucoanthocanin از عصاره دانه انگور (پلیمرهای catechin) یک آنتی اکسیدان قوی که به خنثی سازی رادیکال های آزاد مضر کمک می کند
[ترجمه گوگل]Leucoanthocanin از عصاره دانه انگور (پلیمرهای کاتچین) آنتی اکسیدان قوی که به خنثی سازی رادیکال های آزاد مضر کمک می کند

14. You burst in on her doing something dubious and she is trying to neutralise it by involving you.
[ترجمه ترگمان]تو در حال انجام یک کار مشکوک می زنی و او سعی می کند آن را با تو درگیر کند
[ترجمه گوگل]شما در انجام کاری مشکوک خود را پشت سر گذاشتید و سعی در خنثی کردن آن با مشارکت شما دارید

پیشنهاد کاربران

عقیم کردن، سرکوب کردن، بی اثر کردن


کلمات دیگر: