کلمه جو
صفحه اصلی

lint


معنی : کهنه، کرک، پرز، فتیله، ضایعات پنبه، پارچه زخمبندی، لیف کتان
معانی دیگر : (سابقا) پارچه ی زخم بندی (پارچه ی پنبه یا کتان ساییده و نرم شده)، باند، تنزیب، پنبه ی زده شده (آماده نخ ریسی)، پنبه ی نخ ریسی، پنبه ی به درد نخور (که پس از پاک کردن یا حلاجی باقی می ماند)، آخال پنبه، پت، کرکه

انگلیسی به فارسی

پارچه زخمبندی، کهنه، لیف کتان، (نظامی) فتیله، ضایعات پنبه


کرک، پرز


کتانی، پرز، کهنه، کرک، فتیله، ضایعات پنبه، پارچه زخمبندی، لیف کتان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: small, loose, clinging bits of fiber or fluff.

(2) تعریف: the fibers of cotton before it is ginned.

• bits of thread or fluff from cloth or yarn; scraped and softened linen (for bandaging); c language processor that performs a thorough check of the source code (computers)
lint is cotton or linen fabric which is used especially for covering cuts and wounds on people's bodies.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] فتیله - الیاف کوتاه پنبه - پنبه خام - الیاف بلند و ظریف پنبه محصول اولیه - لیف کتان - پارچه زخم بندی - ضایعات پنبه - گرد پنبه - پرز - پارچه ساده باف

مترادف و متضاد

کهنه (اسم)
rag, wad, lint, pokey

کرک (اسم)
pile, fluff, down, wool, pubes, lint, fuzz

پرز (اسم)
nap, lint

فتیله (اسم)
lint, wick

ضایعات پنبه (اسم)
lint

پارچه زخم بندی (اسم)
lint, pledget

لیف کتان (اسم)
lint

جملات نمونه

1. Her hand brushed a speck of lint from her skirt.
[ترجمه ترگمان]دستش یک ذره پارچه زخم بندی را از دامنش پاک کرد
[ترجمه گوگل]دستش از دامنش جوراب زده بود

2. Flicked the lint off the coat.
[ترجمه ترگمان]نوار زخم بندی را از روی لباسش پاک کرد
[ترجمه گوگل]کت را خیس کرد

3. Place a small towel or a piece of lint or soft fabric on top of the water.
[ترجمه ترگمان]یک حوله کوچک یا یک تکه پارچه کتان یا پارچه نرم را روی آب بگذارید
[ترجمه گوگل]یک حوله کوچک یا یک تکه پارچه تیزی یا پارچه را در بالای آب قرار دهید

4. She flicked the lint from her hand and it fell to the carpet.
[ترجمه ترگمان]نوار زخم بندی را از دست او بیرون کشید و روی قالی افتاد
[ترجمه گوگل]او دستش را از دستش کشید و به فرش افتاد

5. Always soft and fuzzed with pocket lint, they would sit on his tongue like dry bitter cotton.
[ترجمه ترگمان]همیشه نرم و نرم با پارچه زخم بندی، روی زبانش مثل پنبه خشک می نشستند
[ترجمه گوگل]همیشه با نرمی جیب و فوجیده، آنها در زبان خود مانند پنبه تلخ خشک نشسته اند

6. It's a bandage, it's a sticking-plaster, it's lint, it's gauze, it's cream.
[ترجمه ترگمان]این یک پانسمان است، این چسب زخم بندی است، پارچه زخم بندی است، این کرم است
[ترجمه گوگل]این یک باند است، یک چسبیده گچ است، مروارید، گاز است، کرم است

7. That lint you see is from your clothes slowly being disintegrated by all the tumbling.
[ترجمه ترگمان]این پارچه های زخم بندی که می بینید از لباس شما به آرامی از بین می رود
[ترجمه گوگل]این لنگی که می بینید از لباس هایتان است که به آرامی با همه ی افتادن تکه تکه می شود

8. Hints to reduce energy use: Clean the lint filter after each load ( improves air circulation ).
[ترجمه ترگمان]Hints برای کاهش مصرف انرژی: فیلتر lint پس از هر بار (گردش هوا)را تمیز کنید
[ترجمه گوگل]نکات برای کاهش مصرف انرژی: پس از هر بار بارگیری (فیلتر هوا را بهبود می بخشد)

9. There were no remarkable effects on the lint cotton per hectare.
[ترجمه ترگمان]در هر هکتار، هیچ تاثیر قابل توجهی بر پنبه lint وجود نداشت
[ترجمه گوگل]هیچ اثر قابل توجهی بر روی پنبه نخی در هکتار وجود نداشت

10. You got lint on your fuzz. - Ow! That's me!
[ترجمه ترگمان]تو fuzz رو پانسمان کردی! آخ این منم!
[ترجمه گوگل]شما بر روی فاز خود مینشینید - وو! منم!

11. Products: cotton lint, fiberboard, compound fertilizer, quality seeds ect.
[ترجمه ترگمان]محصولات: پنبه، فیبر، کود ترکیبی، بذر باکیفیت
[ترجمه گوگل]محصولات: پنبه پنبه، تخته فیبر، کود مرکب، بذر با کیفیت و غیره

12. Pockets filled with a lot of lint, not a cent.
[ترجمه ترگمان]جیبش پر از پارچه زخم بندی شده بود و حتی یک سنت هم نداشت
[ترجمه گوگل]جیب های پر از مقدار زیادی آستین، نه یک سنت

13. Shaver, Steam Iron, Tie Rack, Lint Shaver, Massager Hygiene and Healthcare Products.
[ترجمه ترگمان]Shaver، اتو بخار، چنگک Tie، lint Shaver، بهداشت massager و محصولات بهداشتی
[ترجمه گوگل]صاف کننده، آهن بخار، تی شرت، شستشوی لنت، بهداشت ماساژور و محصولات بهداشتی

پیشنهاد کاربران

( نوعی ) کرک/پرز
( پارچه و لباس )

I picked a piece of lint off my suit


کلمات دیگر: