کلمه جو
صفحه اصلی

making up

انگلیسی به انگلیسی

• compensating; supplementing; reconciling; inventing; composing, constituting; applying cosmetics

دیکشنری تخصصی

[نساجی] تولید پوشاک - خوراک دادن الیاف به ماشین - انتقال خوراک الیاف از یک ماشین به ماشین دیگر - طاقه پیچی پارچه

جملات نمونه

1. Television is useful for making up your mind how to vote.
[ترجمه ترگمان]تلویزیون برای تصمیم گیری درباره نحوه رای دادن مفید است
[ترجمه گوگل]تلویزیون برای ساختن ذهن شما برای رای دادن مفید است

2. It's no good making up to your sister,she won't help you.
[ترجمه ترگمان]این برای خواهرت خوب نیست، او به تو کمکی نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]این کار خوبی برای خواهر شما نیست، او به شما کمک نخواهد کرد

3. My dad was always really good at making up stories.
[ترجمه ترگمان]بابام همیشه تو ساختن داستان های خیلی خوب بود
[ترجمه گوگل]پدرم همیشه در ساخت داستانها واقعا خوب بود

4. They need someone with experience of making up a page.
[ترجمه ترگمان]آن ها به کسی نیاز دارند که تجربه ایجاد یک صفحه را داشته باشد
[ترجمه گوگل]آنها نیاز به یک فرد با تجربه ساخت یک صفحه دارند

5. Beware the sharks when you are making up your mind how to invest.
[ترجمه ترگمان]وقتی تصمیم خود را می گیرید که چطور سرمایه گذاری کنید از کوسه ها مراقب باشید
[ترجمه گوگل]مراقب کوسه ها باشید زمانی که ذهن خود را به چگونگی سرمایه گذاری برسانید

6. At least hear me out before making up your mind.
[ترجمه ترگمان]حداقل قبل از اینکه تصمیمت رو بگیری باه ام حرف بزن
[ترجمه گوگل]حداقل قبل از ساخت ذهنیتان، من را بشنوید

7. She spent an hour making up before the party.
[ترجمه ترگمان]او یک ساعت را قبل از جشن صرف کرده بود
[ترجمه گوگل]یک ساعت قبل از آن حزب صرف ساخت

8. According to insiders, the committee is having difficulty making up its mind.
[ترجمه ترگمان]به گفته افراد داخلی، این کمیته به سختی تصمیم خود را گرفته است
[ترجمه گوگل]طبق گفته های خود، کمیته دچار مشکل می شود

9. She's been making up for her past misdeeds by doing a lot of voluntary work.
[ترجمه ترگمان]او کاره ای داوطلبانه گذشته را با انجام دادن کاره ای داوطلبانه انجام می داد
[ترجمه گوگل]او با انجام بسیاری از کارهای داوطلبانه، برای مصائب گذشته خود را تشکیل می دهد

10. Prepare the souffle dish before making up the souffle mixture.
[ترجمه ترگمان]قبل از ایجاد مخلوط souffle، غذای souffle را آماده کنید
[ترجمه گوگل]قبل از ساخت مخلوط سوفل، ظرف سوفله را آماده کنید

11. John was full of invention-always making up new dance steps and sequences.
[ترجمه ترگمان]جان پر از اختراع بود - همیشه مراحل رقص و توالی جدید رقص را برپا می کرد
[ترجمه گوگل]جان پر از اختراع بود - همیشه گام های جدید رقص و توالی ها را تشکیل می داد

12. He's always making up to the boss.
[ترجمه ترگمان]او همیشه با رئیس حرف می زند
[ترجمه گوگل]او همیشه در برابر رئیس قرار دارد

13. The pharmaceutist is still making up the doctor's order,and says it will be ready in half an hour.
[ترجمه ترگمان]The هنوز دستور دکتر را صادر می کند و می گوید که تا نیم ساعت دیگر آماده خواهد بود
[ترجمه گوگل]داروخانه هنوز دستورالعمل دکتر را تهیه می کند و می گوید در نیم ساعت آماده خواهد شد

14. The chemist is making up the doctor's order.
[ترجمه ترگمان]داروساز دستور دکتره را صادر کرد
[ترجمه گوگل]شیمیدان دستور پزشک را تشکیل می دهد

15. The chemist made a mistake when making up the prescription.
[ترجمه ترگمان]داروساز وقتی نسخه را برداشت اشتباه کرد
[ترجمه گوگل]شیمیدان هنگام تهیه نسخه به اشتباه پرداخت

پیشنهاد کاربران

عذر خواهی

تشکیل دهنده، در بر دارنده


کلمات دیگر: