• business or personal capital that can be used repeatedly without changing form or ownership (property, buildings, etc.)
fixed capital
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. Thus the mere replacement of fixed capital can lead to an increase in the overall level of economic activity.
[ترجمه ترگمان]بنابراین جایگزینی صرف سرمایه ثابت می تواند منجر به افزایش سطح کلی فعالیت اقتصادی شود
[ترجمه گوگل]بنابراین جایگزینی سرمایه ثابت می تواند به افزایش سطح کلی فعالیت اقتصادی منجر شود
[ترجمه گوگل]بنابراین جایگزینی سرمایه ثابت می تواند به افزایش سطح کلی فعالیت اقتصادی منجر شود
2. I producing fixed capital, there would be a precipitate decline in those sectors.
[ترجمه ترگمان]من سرمایه ثابت را تولید می کنم، یک کاهش سریع در آن بخش ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]من سرمایه ثابت تولید می کنم، در این بخش ها افت می کند
[ترجمه گوگل]من سرمایه ثابت تولید می کنم، در این بخش ها افت می کند
3. Only his fixed capital - his own money.
[ترجمه ترگمان]تنها سرمایه ثابت او یعنی پول خودش
[ترجمه گوگل]فقط سرمایه ثابت خود - پول خود را
[ترجمه گوگل]فقط سرمایه ثابت خود - پول خود را
4. The majority of investment expenditure is on fixed capital formation rather than inventories and it is to this that we now turn.
[ترجمه ترگمان]اکثر هزینه های سرمایه گذاری بر روی تشکیل سرمایه ثابت است تا موجودی و در حال حاضر نوبت به این است
[ترجمه گوگل]اکثریت هزینه های سرمایه گذاری در شکل گیری سرمایه ثابت به جای موجودی است و این به این معنی است که ما در حال حاضر تبدیل می کنیم
[ترجمه گوگل]اکثریت هزینه های سرمایه گذاری در شکل گیری سرمایه ثابت به جای موجودی است و این به این معنی است که ما در حال حاضر تبدیل می کنیم
5. This chapter concentrates on the latter two, i. e. fixed capital investment and inventory investment.
[ترجمه ترگمان]این فصل در مورد دوم، i، تمرکز می کند ای سرمایه گذاری سرمایه ثابت و سرمایه گذاری موجودی
[ترجمه گوگل]این فصل بر روی دو مورد دیگر تمرکز دارد e سرمایه ثابت سرمایه گذاری و سرمایه گذاری موجودی
[ترجمه گوگل]این فصل بر روی دو مورد دیگر تمرکز دارد e سرمایه ثابت سرمایه گذاری و سرمایه گذاری موجودی
6. The fixed capital of this company is 2 million yuan, which makes it a small - scale enterprise.
[ترجمه ترگمان]سرمایه ثابت این شرکت ۲ میلیون یوان است که آن را یک شرکت کوچک در مقیاس کوچک می سازد
[ترجمه گوگل]سرمایه ثابت این شرکت 2 میلیون یوان است، که این کار را یک شرکت کوچک و کوچک می کند
[ترجمه گوگل]سرمایه ثابت این شرکت 2 میلیون یوان است، که این کار را یک شرکت کوچک و کوچک می کند
7. Machine as the consummate form of the fixed capital.
[ترجمه ترگمان]ماشین به عنوان شکل عالی پایتخت ثابت
[ترجمه گوگل]ماشین به عنوان شکل جامع سرمایه ثابت
[ترجمه گوگل]ماشین به عنوان شکل جامع سرمایه ثابت
8. In the quarter to March, growth in gross fixed capital investment slumped, having been healthy for years (other than during the 2009 financial crisis).
[ترجمه ترگمان]در ربع به ماه مارس، رشد در سرمایه ثابت سرمایه ثابت شد، زیرا سال ها است که سالم بوده است (غیر از بحران مالی ۲۰۰۹)
[ترجمه گوگل]در سه ماهه ی مارس، رشد سرمایه گذاری سرمایه گذاری ناخالص سالیانه (به استثنای بحران مالی سال 2009) سالم بود
[ترجمه گوگل]در سه ماهه ی مارس، رشد سرمایه گذاری سرمایه گذاری ناخالص سالیانه (به استثنای بحران مالی سال 2009) سالم بود
9. To convert ( floating capital ) into fixed capital.
[ترجمه ترگمان]تبدیل (سرمایه شناور)به سرمایه ثابت
[ترجمه گوگل]برای تبدیل (سرمایه شناور) به سرمایه ثابت
[ترجمه گوگل]برای تبدیل (سرمایه شناور) به سرمایه ثابت
10. Sub - models are effective labor model, fixed capital model, productive cost model and land productivity model.
[ترجمه ترگمان]مدل های فرعی مدل نیروی کار موثر، مدل سرمایه ای ثابت، مدل هزینه تولیدی و مدل بهره وری زمین هستند
[ترجمه گوگل]مدل های زیر مدل کار موثر، مدل سرمایه ثابت، مدل هزینه تولید و مدل بهره وری زمین است
[ترجمه گوگل]مدل های زیر مدل کار موثر، مدل سرمایه ثابت، مدل هزینه تولید و مدل بهره وری زمین است
11. How the minister hopes to encourage fixed capital investment at the expense of consumer spending.
[ترجمه ترگمان]این وزیر چگونه امیدوار است که سرمایه ثابت سرمایه گذاری را به قیمت هزینه های مصرفی تشویق کند
[ترجمه گوگل]چگونه وزیر امیدوار است سرمایه گذاری سرمایه ثابت را به هزینه هزینه های مصرف کننده تشویق کند
[ترجمه گوگل]چگونه وزیر امیدوار است سرمایه گذاری سرمایه ثابت را به هزینه هزینه های مصرف کننده تشویق کند
12. So we should cut down the fixed capital investment, reduce price and stimulate consumption in order to promote economy growth.
[ترجمه ترگمان]بنابراین ما باید سرمایه گذاری سرمایه ثابت را کاهش داده، قیمت را کاهش داده و مصرف را به منظور ارتقای رشد اقتصادی تحریک کنیم
[ترجمه گوگل]بنابراین ما باید سرمایه گذاری ثابت را کاهش دهیم، قیمت ها را کاهش دهیم و به منظور رشد اقتصادی، مصرف را تحریک کنیم
[ترجمه گوگل]بنابراین ما باید سرمایه گذاری ثابت را کاهش دهیم، قیمت ها را کاهش دهیم و به منظور رشد اقتصادی، مصرف را تحریک کنیم
13. Therefore, much of the gross fixed capital formation in China's GDP accounts is tied to US demand for Chinese exports.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، بسیاری از تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در تولید ناخالص داخلی چین به تقاضای آمریکا برای صادرات چین بسته شده است
[ترجمه گوگل]بنابراین، بسیاری از شکل گیری سرمایه ثابت ناخالص داخلی در حساب های تولید ناخالص داخلی چین، به تقاضای ایالات متحده برای صادرات چین وابسته است
[ترجمه گوگل]بنابراین، بسیاری از شکل گیری سرمایه ثابت ناخالص داخلی در حساب های تولید ناخالص داخلی چین، به تقاضای ایالات متحده برای صادرات چین وابسته است
14. Gross fixed capital investment slowed, but still posted growth of 0. 9 %.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری ثابت سرمایه گذاری کند شد، اما هنوز رشد ۰ را اعلام کرد ۹ %
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری سرمایه ثابت سرمایه گذاری شدید اما هنوز رشد اقتصادی 9 درصدی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری سرمایه ثابت سرمایه گذاری شدید اما هنوز رشد اقتصادی 9 درصدی را نشان می دهد
پیشنهاد کاربران
سرمایه غیرمنقول
کلمات دیگر: