کلمه جو
صفحه اصلی

antecedents

انگلیسی به فارسی

پیشگویی ها، سابقه، مرجع ضمیر، دودمان، تبار


انگلیسی به انگلیسی

• significant events and incidents in a person's early life; ancestors of a person

جملات نمونه

1. the prehistoric antecedents of the horse
اجداد ماقبل تاریخ اسب

2. Charles Babbage's mechanical calculating engines were the antecedents of the modern computer.
[ترجمه ترگمان]موتورهای محاسبه مکانیکی چارلز Babbage سوابق کامپیوتر مدرن بودند
[ترجمه گوگل]موتورهای محاسباتی مکانیکی چارلز بابیگ، پیشگامان کامپیوتر مدرن بودند

3. His mechanical calculating engines were the antecedents of the modern computer.
[ترجمه ترگمان]موتورهای محاسبه مکانیکی او سوابق کامپیوتر مدرن بودند
[ترجمه گوگل]موتورهای محاسباتی مکانیکی او پیش از کامپیوتر مدرن بود

4. We shall first look briefly at the historical antecedents of this theory.
[ترجمه ترگمان]ابتدا نگاهی اجمالی به سوابق تاریخی این نظریه خواهیم داشت
[ترجمه گوگل]ما ابتدا به پیشینه تاریخی این نظریه نگاه می کنیم

5. It's a role with its antecedents in Mork - except this planet is not Ork but Manhattan's skid row.
[ترجمه ترگمان]این یک نقش با سوابق و سوابق آن در Mork است - به جز این کره خاکی جز خط skid منهتن نیست
[ترجمه گوگل]این نقش با پیشینهای آن در مور - به جز این سیاره Ork نیست، اما ردیف اسکیت منهتن است

6. The image of mankind transforming nature-with its joint antecedents in Marxism and capitalism-is still dominant.
[ترجمه ترگمان]تصویر نوع بشر که طبیعت را تغییر می دهد - با سوابق مشترک آن در مارکسیسم و کاپیتالیسم هنوز غالب است
[ترجمه گوگل]تصویری از انسان که طبیعت را تغییر می دهد - با پیش شرط های آن در مارکسیسم و ​​سرمایه داری - همچنان غالب است

7. Remember that antecedents are events that usually precede the problems and consequences usually follow them.
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که سوابق رویدادهایی هستند که معمولا مقدم بر مشکلات و عواقب آن هستند
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که پیشینه ها حوادثی هستند که معمولا پیش از مشکلات و عواقب آن ها پیروی می کنند

8. Emily is less enthusiastic about her other direct antecedents.
[ترجمه ترگمان]امیلی \"کم تر از سوابق مستقیم اون\" به اون علاقه داره
[ترجمه گوگل]امیلی نسبت به پیشینیدهای مستقیم دیگرش مشتاق است

9. The historical antecedents in each case vary.
[ترجمه ترگمان]سوابق تاریخی هر مورد متفاوت است
[ترجمه گوگل]پیشینه تاریخی در هر مورد متفاوت است

10. It also helps the therapist identify antecedents, prominent physical symptoms, and catastrophic thoughts.
[ترجمه ترگمان]هم چنین به درمانگر کمک می کند که سوابق، علایم ظاهری برجسته و افکار فاجعه بار را شناسایی کند
[ترجمه گوگل]این همچنین به درمانگر کمک می کند شناسایی پیش آگهی ها، علائم جسمی برجسته و افکار فاجعه آمیز

11. Once the antecedents to their overdrinking are established, clients can begin to make systematic changes in these situational factors.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که سوابق to ایجاد شد، مشتریان می توانند تغییرات سیستماتیک را در این عوامل موقعیتی ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]هنگامی که پیشینیان خود را به کار برده می شوند، مشتریان می توانند تغییرات سیستماتیک در این عوامل موقعیتی را آغاز کنند

12. Both antecedents and consequences should be open to systematic change.
[ترجمه ترگمان]هر دو سوابق و عواقب باید برای تغییر سیستماتیک باز باشند
[ترجمه گوگل]هر دو پیشین و عواقب باید برای تغییر سیستماتیک باز باشند

13. There was a mystery hanging over her antecedents.
[ترجمه ترگمان]در سوابق او رازی نهفته بود
[ترجمه گوگل]یک رمز و راز وجود دارد که بر پیشینیانش حلق آویز شده است

14. By throughing training motivation and antecedents of training motivation will advance the effects degree of training transfer.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از انگیزه آموزشی throughing و سوابق انگیزش آموزشی، درجه تاثیر انتقال آموزش را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]با ارتقاء انگیزه های آموزشی و پیشینه انگیزه های آموزشی، میزان تاثیرات انتقال آموزش پیشرفت خواهد کرد

15. Many people feel a great curiosity to find out about their antecedents.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم حس کنجکاوی زیادی برای فهمیدن سوابق خود دارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم احساس کنجکاوی زیادی می کنند تا درباره پیشینیانشان بدانند

پیشنهاد کاربران

سابقه

پیش آیند

سوابق، پیشینه، مقدمات
نیاکان، آبا، اجداد، پیشینیان، گذشتگان، اسلاف

پیش نیاز ها


کلمات دیگر: