(قایقی که با گود کردن تنه ی درخت ساخته شود) زورق یکپارچه، کنده ناو، (پناهگاه نظامی که پای تپه و غیره می کنند و روی آن را طاق می زنند و استتار می کنند) جان پناه، کنده کاری، سنگر، کاویدگاه، حفر شده، کنده شده، پناهگاه موقتی، کرجی ای که ازدرخت پوک کرده بسازند، یکجورالونک
dugout
(قایقی که با گود کردن تنه ی درخت ساخته شود) زورق یکپارچه، کنده ناو، (پناهگاه نظامی که پای تپه و غیره می کنند و روی آن را طاق می زنند و استتار می کنند) جان پناه، کنده کاری، سنگر، کاویدگاه، حفر شده، کنده شده، پناهگاه موقتی، کرجی ای که ازدرخت پوک کرده بسازند، یکجورالونک
انگلیسی به فارسی
حفر شده، کنده شده، پناهگاه موقتی
دوغ، حفر شده، پناهگاه موقتی، کنده شده
انگلیسی به انگلیسی
• trench; small boat made from a hollowed out log
a dugout is a canoe that is made by hollowing out a log.
a dugout is also a shelter made by digging a hole in the ground and then covering it or tunnelling so that the shelter has a roof over it. dugouts are usually made by soldiers.
a dugout is a canoe that is made by hollowing out a log.
a dugout is also a shelter made by digging a hole in the ground and then covering it or tunnelling so that the shelter has a roof over it. dugouts are usually made by soldiers.
جملات نمونه
1. Manager Davey Johnson hustled out of the dugout.
[ترجمه ترگمان]دیوی جانسون، مدیر، با عجله از پناه گاه بیرون رفت
[ترجمه گوگل]مدیر دویجی جانسون از بغداد خارج شد
[ترجمه گوگل]مدیر دویجی جانسون از بغداد خارج شد
2. They gave him a standing ovation from the dugout and promised to present him with the game ball.
[ترجمه ترگمان]آن ها از the کف زدند و قول دادند که او را با توپ بازی حاضر کنند
[ترجمه گوگل]آنها او را از زمین زدگی به او دادند و قول دادند او را با توپ بازی معرفی کنند
[ترجمه گوگل]آنها او را از زمین زدگی به او دادند و قول دادند او را با توپ بازی معرفی کنند
3. After organising a group of locals and a dugout canoe, we set out on the week-long journey to Iau.
[ترجمه ترگمان]بعد از سازماندهی یک گروه از محلی ها و یک قایق dugout، ما سفر یک هفته ای به Iau را آغاز کردیم
[ترجمه گوگل]پس از سازماندهی گروهی از مردم محلی و یک قایقرانی قایقرانی، ما در سفر هفته ای به Iau قرار گرفتیم
[ترجمه گوگل]پس از سازماندهی گروهی از مردم محلی و یک قایقرانی قایقرانی، ما در سفر هفته ای به Iau قرار گرفتیم
4. Unfortunately, leaping from my seat in the dugout, I cracked my skull on its roof and the world turned black.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، از صندلیم در کلبه پریدم، سرم را روی سقف گذاشتم و دنیا سیاه شد
[ترجمه گوگل]متأسفانه، از صندلی من در خلوت جهنم، جمجمه من را روی سقفش فرو کرد و جهان سیاه شد
[ترجمه گوگل]متأسفانه، از صندلی من در خلوت جهنم، جمجمه من را روی سقفش فرو کرد و جهان سیاه شد
5. Towards midnight Weir came to the dugout.
[ترجمه ترگمان]نزدیک نیمه شب، Weir به سنگر آمد
[ترجمه گوگل]به نیمه شب، ویر به خاک آمد
[ترجمه گوگل]به نیمه شب، ویر به خاک آمد
6. Lyall and McGiven in the dugout taking Town to success.
[ترجمه ترگمان]Lyall و McGiven در سنگر گرفته شده تا به موفقیت برسند
[ترجمه گوگل]Lyall و McGiven در زمین زدن گرفتن شهر به موفقیت
[ترجمه گوگل]Lyall و McGiven در زمین زدن گرفتن شهر به موفقیت
7. At one point, Darryl Strawberry emerged from the dugout with a bat in his hands.
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه، \"ستراوبری هیل\" از پناه گاه خود بیرون آمد و یک خفاش در دست داشت
[ترجمه گوگل]در یک لحظه، دریل توت فرنگی از خاک با خفاش در دستانش ظاهر شد
[ترجمه گوگل]در یک لحظه، دریل توت فرنگی از خاک با خفاش در دستانش ظاهر شد
8. By the time he returned to his dugout, he was angry.
[ترجمه ترگمان]وقتی به کلبه خود بازگشت، خشمگین شد
[ترجمه گوگل]با گذشت زمان، او به خلوت خود بازگشت، عصبانی شد
[ترجمه گوگل]با گذشت زمان، او به خلوت خود بازگشت، عصبانی شد
9. Referee Steve Bennett banished him from the dugout and reported him to the Football Association.
[ترجمه ترگمان]استیو بنت، داور، او را از پناه گاه اخراج کرد و به انجمن فوتبال گزارش داد
[ترجمه گوگل]داور استیو بنت او را از زادگاه اخراج کرد و او را به انجمن فوتبال معرفی کرد
[ترجمه گوگل]داور استیو بنت او را از زادگاه اخراج کرد و او را به انجمن فوتبال معرفی کرد
10. Here was pitcher Andy Ashby trudging to the dugout after blowing a five-run lead.
[ترجمه ترگمان]در این عکس، pitcher اندی Ashby، پس از فوت یک پیشتازی ۵ رانی، به dugout پیش رفت
[ترجمه گوگل]در اینجا جادوگر اندی اشبی، پس از دویدن سرباز پنج نفره، به دنبال زمین افتاد
[ترجمه گوگل]در اینجا جادوگر اندی اشبی، پس از دویدن سرباز پنج نفره، به دنبال زمین افتاد
11. Art Howe sat in the dugout, working on a Tootsie Pop.
[ترجمه ترگمان]آرت هاو در سنگر نشسته بود و روی یک پاپ Tootsie کار می کرد
[ترجمه گوگل]هنر Howe نشسته در حوضچه، کار بر روی Pop Tootsie
[ترجمه گوگل]هنر Howe نشسته در حوضچه، کار بر روی Pop Tootsie
12. Leyland blew kisses to his family behind the dugout.
[ترجمه ترگمان]Leyland در پشت سنگر، بوسه ها را در آغوش گرفت
[ترجمه گوگل]Leyland بوسه ها را به خانواده اش در پشت حوضچه انداخت
[ترجمه گوگل]Leyland بوسه ها را به خانواده اش در پشت حوضچه انداخت
13. War thundered and whined around the dugout and battered at the door.
[ترجمه ترگمان]جنگ غرشی کرد و دور قایق ناله کرد و به در خورد
[ترجمه گوگل]جنگ در اطراف بغداد غرق شد و در درون خانه خرد شد
[ترجمه گوگل]جنگ در اطراف بغداد غرق شد و در درون خانه خرد شد
14. Couldn't you or I lounge in a baseball dugout and decide whether the pitcher should bunt?
[ترجمه ترگمان]نمی شود شما یا من در یک قایق بیس بال استراحت کنیم و تصمیم بگیریم که آیا پرتاب کننده باید توپ را الک کند یا نه؟
[ترجمه گوگل]آیا شما یا من در یک بیگ بیلیگ ساحلی ساکن می شوید و تصمیم می گیرید که آیا کوزه باید کور شود؟
[ترجمه گوگل]آیا شما یا من در یک بیگ بیلیگ ساحلی ساکن می شوید و تصمیم می گیرید که آیا کوزه باید کور شود؟
پیشنهاد کاربران
سنگر
حفر کردن
در آوردن از جایی ، کندن
نیمکت مربیان
کلمات دیگر: