سواری کردن
go on a ride
پیشنهاد کاربران
سوار شدن . سوار شدن بر روی چیزی
سوار شدن بروی چیزی مثل چرخ فلک
Savarchisyshodan
سوار چیزی شدن
سوار شدن.
سوار شدن
E ) go on a ride the bike
E ) go on a ride the bike
سوار شدن، سوار چیزی شدن
سوار شدن بر چیزی بدون دخالت در حرکت
سوار بر وسیله ای
سوار شدن به وسیله ای مخصوصا وسایل بازی وسرگرمی
سوار شدن بر روی چیزی مثل چرخ و فلک
سوار یک وسیله بازی یا بعضی از حیوانات مانند: اسب، خر، و. . . .
سوار شدن به یک وسیله ماننده چرخ و فلک
سواری از وسایل شهربازی
سوارشدن برروی چیزی
کلمات دیگر: