کلمه جو
صفحه اصلی

antihero


(ادبیات - رمان و نمایشنامه و غیره) نقش اول منفی مخالف قهرمان

انگلیسی به فارسی

(ادبیات - رمان و نمایشنامه و غیره) نقش اول منفی مخالف قهرمان


ضد قهرمان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: anti-heroes
مشتقات: anti-heroic (adj.)
• : تعریف: a central character in a story, novel, or play who lacks traditional heroic qualities, such as high purpose or moral strength.

• protagonist which does not possess the traditional characteristics of a hero
an anti-hero is a main character in a novel, play, or film who behaves in a completely different way from the way that people expect a hero to behave.

جملات نمونه

1. He plays the classic anti-hero who drops out of society to join a world of impoverished artists and writers.
[ترجمه ترگمان]او با قهرمانی کلاسیک مبارزه می کند که از جامعه خارج می شود تا به دنیایی از هنرمندان و نویسندگان فقیر بپیوندد
[ترجمه گوگل]او نقش ضد کلاسیک کلاسیک را بازی می کند که از جامعه خارج می شود تا به جهان هنرمندان و نویسندگان فقیر بپیوندد

2. Anthony Perkins is the evil anti-hero of the Hitchcock thriller 'Psycho'.
[ترجمه ترگمان]آنتونی پرکینز شخصیت ضد قهرمان فیلم ترسناک هیچکاک است
[ترجمه گوگل]آنتونی پرکینز، ضد قهرمان شرور هیگزوخ 'روان' است

3. The laughs here come primarily out of the not-terrible interaction among our four anti-heroes.
[ترجمه ترگمان]این خنده در وهله اول از تعامل غیر وحشتناک میان چهار قهرمان ما سرچشمه می گیرد
[ترجمه گوگل]این خنده ها در درجه اول از تعامل نهان وحشتناک بین چهار قهرمان ضد قهرمان ما می آیند

4. Much funnier than Tarzan or Hercules, this works a treat because the hero, Emperor Kuzco, is an anti-hero.
[ترجمه ترگمان]عجیب تر از Tarzan یا هرکول، این طرز رفتار خوبی است زیرا قهرمان، امپراتور Kuzco، یک قهرمان مبارزه با تروریسم است
[ترجمه گوگل]خیلی جالب تر از تارزان یا هرکول، این کار درمان است زیرا قهرمان، امپراتور کوزو، یک ضد قهرمان است

5. In all fairness, Maskelyne is more an antihero than a villain, probably more hardheaded than hard-hearted.
[ترجمه ترگمان]در هر حال، Maskelyne بیشتر از یک تبهکار is، احتمالا بیش از یک آدم شرور
[ترجمه گوگل]در تمام عدالت، Maskelyne بیشتر از یک تبه کار است و احتمالا از سختی سخت تر است

6. Describing the antihero is an important mark of Russian writer Pelevin s post modernist poetics.
[ترجمه ترگمان]توصیف the یکی از نشانه های مهم نظم modernist نویسنده روسی است
[ترجمه گوگل]توصیف آنتی هروئین یک نشانه مهم از شعر پست مدرنیستی نویسنده پویولین است

7. This thesis attempts to analyze the images of antihero in William Faulkner snovels.
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه سعی در تجزیه و تحلیل تصاویر of در ویلیام Faulkner دارد
[ترجمه گوگل]این پایان نامه تلاش می کند تا تصاویری از آنتی هروئین را در اسنویل های ویلیام فاکنر تحلیل کند

8. Its antihero and narrator, Balram Halwai, is a cocksure, uneducated young man, the son of an impoverished rickshaw driver.
[ترجمه ترگمان]پسر antihero و راوی آن، Balram Halwai، یک مرد جوان بی سواد و بی سواد است که پسر یک راننده کالسکه فقیر است
[ترجمه گوگل]بالگرام Halwai، قهرمان انیمیشنی و راوی او، یک مرد جوان، تحصیل کرده، پسر یک راننده ریش تراژیک فقیر است

9. The following year, Woo's A Better Tomorrow . . . introduced Chow Yun-fat as the sullen, brutal antihero and Cheung as his sensitive counterpart.
[ترجمه ترگمان]سال بعد، وو: فردا بهتر است، چو یون را به عنوان همتای حساس خود antihero و brutal معرفی کرد
[ترجمه گوگل]سال بعد Woo's Better Tomorrow چو یون چربی را به عنوان آنتی هراس خیره کننده و وحشیانه و چونگ به عنوان همتای حساس خود معرفی کرد

10. The filmmakers had bucked conventional wisdom by casting Mr. Smith as a drunken antihero who needs as much help as he can offer others.
[ترجمه ترگمان]فیلم سازان با دادن آقای اسمیت به عنوان یک فرد مستی که به اندازه او به دیگران کمک کند، با ایجاد عقل معمولی مخالفت کرده بودند
[ترجمه گوگل]کارگردانان فیلم با استفاده از حکمت متعارف با ریخته شدن آقای اسمیت به عنوان یک ضدانقلاب مست که نیاز به کمک بسیار زیادی دارد تا بتواند دیگران را ارائه دهد

11. But the last time this user accessed the profile was way back in 200 when Julian Assange wasn't the cable-dumping antihero he is today.
[ترجمه ترگمان]اما آخرین باری که این کاربر به این مجموعه دسترسی پیدا کرد، در سال ۲۰۰ برمی گردد هنگامی که جولیان آسانژ the cable که امروز هست، نیست
[ترجمه گوگل]اما آخرین بار که این کاربر به پروفایلی دسترسی پیدا کرد، در سال 200 به این نتیجه رسید که جولیان آسانژ امروزه آنتی ویروس کابلیپینگ نیست

12. In his novel Chapaev and Void, the role of the antihero is to subvert the grand narration by rewriting the original.
[ترجمه ترگمان]در رمان his و Void، نقش of، واژگون کردن روایت اصلی با بازنویسی اصل است
[ترجمه گوگل]در رمان Chapaev و Void، نقش آنتی هروئین این است که روایت بزرگی را با بازنویسی اصل، نابود سازد

پیشنهاد کاربران

قهرمان معمولی، قهرمان ساده، قهرمان بدون شنل

به نوعی شخصیت اصلی در آثار ادبی مدرن گفته میشه. این جور قهرمانی در اصل ضدقهرمان محسوب میشه؛ از این جهت که فاقد همه اون ویژگی های خاص، فاخر، و متعالیِ قهرمان آثار ادبی قدیمی و تردیشنال هست. میتونه یه کاراکتر لوده، غیرقابل اعتماد، منفعل، و یجورایی مایه ننگ باشه.
مثل دو کاراکتر اصلی نمایشنامه ی "در انتظار گودو" از ساموئل بکت ( waiting for Godot )

antihero ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: ناقهرمان
تعریف: شخصیت اصلی نمایش یا فیلم که فاقد ویژگی ها و ارزش های سنتی قهرمان است


کلمات دیگر: