زیبایی، زیبا کردن، ارایش دادن، قشنگ شدن
beautified
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• adorned, decorated; made beautiful
جملات نمونه
1. (green) an upstart crow beautified with our feathers
کلاغ تازه به دوران رسیده ای که با پرهای ما آذین شده است
پیشنهاد کاربران
تزئین شده، مزین شده
کلمات دیگر: