1. refusal to choose is itself a choice
خودداری از انتخاب،خود (نوعی) انتخاب است.
2. his refusal to help is criminal
خودداری او از کمک تاسف آور است.
3. the refusal to answer amounts to a rejection of the offer
خودداری از دادن جواب به مثابه رد پیشنهاد است.
4. the refusal to buy is a sanction which will awaken price gougers
خودداری از خرید تحریمی است که گران فروشان را بیدار خواهد کرد.
5. a point-blank refusal
امتناع صریح
6. a square refusal
امتناع صریح
7. ali was particularly chagrined at their refusal to come
علی به خصوص از این دلخور بود که آنها از آمدن خودداری کرده بودند.
8. am i to understand that your refusal is final?
آیا باید چنین بپندارم که جواب رد شما نهایی است ؟
9. Your refusal puts me in an awkward predicament.
[ترجمه ترگمان]امتناع شما مرا در مخمصه ناجوری قرار می دهد
[ترجمه گوگل]امتناع من باعث می شود که من ناراحت کننده باشم
10. What do you infer from her refusal?
[ترجمه ترگمان]شما از امتناع او چه استنباط می کنید؟
[ترجمه گوگل]از رد او چه می گویید؟
11. Her refusal to help complicates matters.
[ترجمه ترگمان]امتناع او برای حل مسائل پیچیده است
[ترجمه گوگل]امتناع او از کمک به مسائل پیچیده است
12. He persisted in his refusal to admit responsibility.
[ترجمه ترگمان]او در امتناع خود از پذیرش مسئولیت پافشاری کرد
[ترجمه گوگل]او در رد خود از پذیرش مسئولیت ادامه داد
13. The plan was doomed to fail by their refusal to give it any financial support.
[ترجمه ترگمان]این طرح محکوم به شکست در امتناع آن ها از ارائه هرگونه حمایت مالی بود
[ترجمه گوگل]این طرح به دلیل عدم تمدید هرگونه حمایت مالی از سوی این طرح، محکوم به شکست شد
14. I interpreted his silence as a refusal.
[ترجمه ترگمان]سکوت او را به عنوان امتناع تلقی کردم
[ترجمه گوگل]من سکوتم را به عنوان امتناع تفسیر کردم
15. Her answer amounted to a complete refusal.
[ترجمه ترگمان]پاسخ او به یک امتناع کامل رسید
[ترجمه گوگل]پاسخ او به یک انکار کامل رسید
16. We received a delicately worded refusal of our invitation.
[ترجمه ترگمان] ما یه امتناع مودبانه از دعوت مون دریافت کردیم
[ترجمه گوگل]ما یک امتناع واجد شرایط از دعوت ما دریافت کردیم