کلمه جو
صفحه اصلی

pelagic


معنی : دریایی، دریانشین، ساکن دریا، جانور دریایی
معانی دیگر : (جغرافی) دریا میان، دریا میانی، pelagian دریایی

انگلیسی به فارسی

( pelagian ) دریایی، دریانشین، ساکن دریا، جانوردریایی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, concerning, or living on the open sea, far from land, esp. on or near the surface.
مشابه: marine, maritime, oceanic

- pelagic islands
[ترجمه ترگمان] جزایر pelagic
[ترجمه گوگل] جزایر پالایی
- pelagic birds
[ترجمه ترگمان] پرندگان دریایی
[ترجمه گوگل] پرندگان پالایی

• of the ocean, of sea water

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] دریا میانی
[زمین شناسی] دریایی، واقع در آب، ستونی از آب شامل جانداران دریایی شناگر ارادی (نکتونیک) یا غوطه ور

مترادف و متضاد

دریایی (صفت)
marine, maritime, nautical, pelagic, pelagian, thalassic

دریانشین (صفت)
pelagic, pelagian

ساکن دریا (صفت)
pelagic, pelagian

جانور دریایی (صفت)
pelagic, pelagian

جملات نمونه

1. pelagic deposit
نهشت دریا میانی

2. Larvae may immediately become bottom dwellers or pelagic for a short period to be broadcast over vast distances by ocean currents.
[ترجمه ترگمان]larvae ممکن است سریعا به ساکنین پایین یا ساکن دریا برای یک دوره کوتاه تبدیل شوند تا در فواصل طولانی از طریق جریان های اقیانوسی پخش شوند
[ترجمه گوگل]لاروها ممکن است بلافاصله برای ساکنان ساکن در ساحل یا پلاژیک به مدت کوتاهی پخش شوند که از طریق جریان های اقیانوس در فاصله های وسیع پخش می شوند

3. Outside the breeding season, the terns are pelagic, ranging widely over the oceans.
[ترجمه ترگمان]در خارج از فصل تولید مثل دریا، سیستم ها ساکن دریا هستند، به طور گسترده بر روی اقیانوس ها
[ترجمه گوگل]در خارج از فصل پرورش، خرچنگ ها پالایی هستند، به طور گسترده ای در اقیانوس ها قرار دارند

4. It has set a total quota for all pelagic species of just 60,000 tonnes for 199
[ترجمه ترگمان]این کشور برای تمام گونه های ساکن ساکن دریا تنها ۶۰،۰۰۰ تن برای ۱۹۹ تن تعیین کرده است
[ترجمه گوگل]این مجموع سهمیه را برای تمام گونه های پالایی که تنها 60 هزار تن برای 199 تن تعیین شده است تعیین کرده است

5. A pelagic habit and a delicate, gelatinous body account for their poor fossil record.
[ترجمه ترگمان]بر حسب عادت ماهیانه، یک حساب کوتاه و نازک و نازک و نازک برای فسیل ناچیز آن ها در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]یک عادت پالایی و یک بدن ژلاتینی ظریف، برای ضایعات فسیلی ضعیف خود

6. They became masters of the pelagic realm, possibly swimming in schools like their distant relatives the squids.
[ترجمه ترگمان]آن ها ارباب قلمرو ساکن دریا بودند که احتمالا در مدارسی مثل خویشاوندان دور آن ها شنا می کردند
[ترجمه گوگل]آنها سرپرستی قلمرو پلاژیک شدند، احتمالا در مدارس مانند خویشاوندان دور افتاده خود، کالبد شنا می کردند

7. What is the range of the pelagic environment?
[ترجمه ترگمان]گستره محیط ساکن دریا چیست؟
[ترجمه گوگل]محدوده محیط پلاژیک چیست؟

8. The study shows that both the pelagic and demersal stocks have been in the state of over-expoition.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه نشان می دهد که هم the ساکن دریا و هم stocks در حالت بیش از حد هستند
[ترجمه گوگل]این مطالعه نشان می دهد که هر دو سهام پالاجیک و دلفریال در وضعیت بیش از حد قرار دارند

9. Plankton and nekton are pelagic organisms.
[ترجمه ترگمان]plankton و nekton موجودات دریایی هستند
[ترجمه گوگل]پلانکتون و نکتون ارگانیسم های پالایی هستند

10. Results shows that there are 13 pelagic sharks occurring in the Atlantic longline catch and dominant species are short mako(Isurus oxyrinchus) and blue shark(Prionace glauca).
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که ۱۳ sharks ساکن دریا در اقیانوس اطلس و گونه های غالب وجود دارند (Isurus oxyrinchus)و کوسه آبی (Prionace glauca)
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که 13 کوسه پلاژیک در لندن در اقیانوس اطلس وجود دارد و گونه های غالب آنها کوتاه (ایزوروس اکسیرینچوس) و کوسه آبی (Prionace glauca) هستند

11. Pelagic tunicates play an important role in marine food web carbon cycle as they feed on bacterioplankton and pico-and nano-phytoplankton and meanwhile are preys for commercial animals.
[ترجمه ترگمان]Pelagic tunicates نقش مهمی در چرخه کربن تولید مواد غذایی دریایی ایفا می کنند چون آن ها از bacterioplankton و pico - و nano - phytoplankton تغذیه می کنند و در عین حال برای حیوانات تجاری شکار می شوند
[ترجمه گوگل]زنجبیل Pelagic نقش مهمی در چرخه کربن وب وب غذای دریایی ایفا می کند زیرا آنها باکتری ایلانکتون و پیکو و نانو فیتوپلانکتون تغذیه می شوند و در عین حال شکار حیوانات تجاری نیز می باشد

12. The pelagic fishery of our country has developed a lot since 194
[ترجمه ترگمان]ماهیگیری ساکن دریا در کشور ما از زمان ۱۹۴ (۱۹۴)خیلی پیشرفت کرده است
[ترجمه گوگل]ماهیگیری پلاژیکی کشور ما از سال 194 بسیار پیشرفت کرده است

13. Pelagic sediment contains tiny grain of material.
[ترجمه ترگمان]رسوب Pelagic حاوی دانه های ریز مواد است
[ترجمه گوگل]رسوب پلاژیک حاوی دانه های کوچک است

14. In some areas even aragonitic shells of the pelagic molluscs pteropods coat the sea floor.
[ترجمه ترگمان]در برخی مناطق حتی aragonitic صدف دریایی ساکن دریا، molluscs pteropods را در کف دریا پوشانده است
[ترجمه گوگل]در بعضی مناطق حتی پوسته های آرگونیتی از مولکول های پالاییک، پتروپود ها، کف دریا را پوشانده اند

pelagic deposit

نهشت دریا میانی


پیشنهاد کاربران

pelagic ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: دریامیانی
تعریف: 1. مربوط به اندامگان های دریایی که محیط زیست آنها دریای آزاد باشد، نه بستر یا مناطق ساحلی دریا|||2. آنچه به محیط آب اقیانوس ها مربوط شود


کلمات دیگر: