کلمه جو
صفحه اصلی

pedestrian crossing

انگلیسی به فارسی

محل عبور عابر پیاده، محل عبور عابران پیاده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a marked path across a road in which pedestrians have the right of way.
مترادف: crosswalk

- It's safer to cross the street where there is a pedestrian crossing.
[ترجمه maede] برای عبور از خیابان، امن تر است که از مسیر عابر پیاده بگذریم.
[ترجمه ترگمان] برای عبور از خیابان امن تر است که از خیابان عبور کنیم
[ترجمه گوگل] عبور از خیابان که عبور از عابر پیاده است، امن تر است

• road crossing for those traveling by foot
a pedestrian crossing is a place on a street where motorists have to stop when pedestrians want to cross. in britain, pedestrian crossings are indicated by black and white stripes painted across a section of the street, or by special traffic lights which are operated by pedestrians pressing a control button.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] گذرگاه عابر پیاده - گذرگاه پیاده

جملات نمونه

1. She was mown down on a pedestrian crossing.
[ترجمه ترگمان]او در یک تقاطع پیاده رو درو شده بود
[ترجمه گوگل]او بر روی پیاده روی عابر پیاده قرار گرفت

2. We have had repeated requests for a pedestrian crossing near the school.
[ترجمه ترگمان]ما درخواست های مکرر برای عبور پیاده ها در نزدیکی مدرسه را تکرار کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما درخواست های مکرر برای پیاده روی عابر پیاده در نزدیکی مدرسه داشته ایم

3. They called it a pedestrian crossing, but it wasn't built for people.
[ترجمه ترگمان]آن ها آن را گذرگاه عابر پیاده می نامیدند، اما برای مردم ساخته نشده بود
[ترجمه گوگل]آنها آن را عبور عابر پیاده نامیده اند، اما برای مردم ساخته نشده است

4. He was killed on a pedestrian crossing when Clara was sixteen.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که کلارا شانزده سال داشت، او در یک تقاطع پیاده رو کشته شد
[ترجمه گوگل]او زمانی که کلارا شانزده ساله بود در گذر عابر پیاده کشته شد

5. Use a pedestrian crossing, a footbridge or a subway to cross the road.
[ترجمه ترگمان]از یک تقاطع عابر پیاده، a یا مترو برای عبور از جاده استفاده کنید
[ترجمه گوگل]از عبور عابر پیاده، پیاده روی یا مترو برای عبور از جاده استفاده کنید

6. They ought to stop at the pedestrian crossing.
[ترجمه ترگمان]باید جلوی عبور عابر پیاده رو بگیرن
[ترجمه گوگل]آنها باید در گذر عابر پیاده متوقف شوند

7. No. If you're at a pedestrian crossing, you should wait for the green man.
[ترجمه ترگمان]نه، اگه تو یه تقاطع عابر پیاده باشی باید منتظر مرد سبز باشی
[ترجمه گوگل]نه اگر شما در یک گذرگاه عابر پیاده هستید، باید برای مرد سبز منتظر بمانید

8. Meanwhile, the set condition that pedestrian crossing transforms from non-signal control mode to signal control mode is analyzed by using probability theory and gap acceptance theory.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، شرط تنظیم شده که عبور عابرین از حالت کنترل سیگنال به حالت کنترل سیگنال به حالت کنترل سیگنال تبدیل می شود، با استفاده از تئوری احتمال و نظریه پذیرش شکاف مورد تحلیل قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در همین حال، شرایط مجموعه ای که گذرگاه عابر پیاده از حالت کنترل غیر سیگنال به حالت سیگنال کنترل تبدیل می شود، با استفاده از نظریه احتمالات و نظریه پذیرش شکاف مورد تحلیل قرار می گیرد

9. Then it knocked down a man on the pedestrian crossing.
[ترجمه ترگمان]سپس مردی را در گذرگاه عابر پیاده کرد
[ترجمه گوگل]سپس یک مرد بر روی پیاده روی پیاده روی را زدم

10. In 20 DDB China Group's Green Pedestrian Crossing campaign won a Cannes Gold Lion and two Grand Prix awards from the UK Green Awards and China 4A Golden Seal Creative Awards.
[ترجمه ترگمان]در ۲۰ DDB گروه گرین Pedestrian از گروه گرین ریور یک جایزه بزرگ جایزه گلدن گلوب و دو جایزه بزرگ را از جوایز سبز انگلستان و ۴ جایزه گلدن گلوب به دست آورد
[ترجمه گوگل]در 20 جبهه متحرک پیاده روی سبز گروه DDB گروه چین گردهمایی طلای کین و دو جایزه گرند پری را از جوایز بریتانیا سبز و چین 4A جایزه خلاقیت طلایی را دریافت کرد

11. No pedestrian crossing, must go straight through, not in the vehicle when approaching a crossing.
[ترجمه ترگمان]راه گذر عابر پیاده، باید مستقیم از آن عبور می کرد، نه در ماشینی که به تقاطع نزدیک می شد
[ترجمه گوگل]هیچ گذر عابر پیاده، باید در حین عبور از گذرگاه، مستقیما عبور کند، نه در خودرو

12. He was knocked down on a pedestrian crossing.
[ترجمه ترگمان]با گذر عابر ین، ضربه ای به زمین خورد
[ترجمه گوگل]او بر روی یک گذرگاه عابر پیاده زد

13. He jumped like a man who'd been zapped with 1 0see also PEDESTRIAN CROSSING, PELICAN CROSSINGapping through some modern novels at the moment.
[ترجمه ترگمان]او مانند مردی که با ۱ ۰ see been CROSSING،، pelican CROSSINGapping CROSSINGapping از رمان های جدید در حال حاضر می پرید، پرید
[ترجمه گوگل]او مانند یک مرد که با 1 0see نیز پرش کرد، همچنین PEDESTRIAN CROSSING، Pelican CROSSING از طریق برخی از رمان های مدرن در حال حاضر در حال عبور است

14. We were approaching a big road junction where there was a controlled Pedestrian crossing.
[ترجمه ترگمان]به یک تقاطع بزرگ که در آن یک تقاطع گسترده بود نزدیک شدیم
[ترجمه گوگل]ما در حال نزدیک شدن به یک جاده بزرگ جاده ای بودیم که یک گذرگاه پیاده کنترل شده وجود داشت

پیشنهاد کاربران

خط کشی عابر پیاده

پیاده رو

خط عابر پیاده

محل عبور عابر پیاده

خط هایی که روی جاده هاست که عابر پیاده از اون عبور کنه


کلمات دیگر: