کلمه جو
صفحه اصلی

oversize


بزرگتر از اندازه ی معمول (oversized هم می گویند)، (به ویژه در مورد جعبه و چمدان و محموله)، بسیار بزرگ، برزگ اندازه

انگلیسی به فارسی

بزرگتر از اندازه، برزگ اندازه


بزرگتر، برزگ اندازه، بزرگتر از اندازه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: oversized (adj.)
• : تعریف: noticeably larger than usual.
متضاد: undersized
مشابه: monstrous

• something which is too big; something of a size that is bigger than needed
too big; bigger than required
oversize or oversized things are too big, or bigger than usual.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] زبره باقیمانده روی الک
[نساجی] اندازه بیش از حد
[معدن] فراانداز (دانه بندی) - فرااندازه (آتشباری)

جملات نمونه

1. an oversize apple
سیب بسیار درشت

2. an oversize book
کتاب قطع بزرگ

3. My daughter loves to wear oversize clothes.
[ترجمه گلی افجه ] دخترم دوست دارد لباس های بزرگتر از اندازه اش بپوشد
[ترجمه ترگمان]دخترم دوست دارد لباس های oversize بپوشد
[ترجمه گوگل]دختر من عاشق لباس های بزرگ می شود

4. One wore an oversize silk jockey's cap with a little teddy bear pinned to it.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها کلاه سوارکاری بزرگی به سر داشت که خرس عروسکی کوچک به آن سنجاق شده بود
[ترجمه گوگل]یکی از کلاه های جاکشویی ابریشم فوق العاده ای با یک خرس عروسکی کوچک به آن پوشید

5. There was an oversize easy chair by his desk.
[ترجمه ترگمان]یک صندلی راحتی بزرگی کنار میزش بود
[ترجمه گوگل]صندلی راحتی بیش از حد توسط میز خود وجود دارد

6. A shaggy, oversize stuffed toy dog lay in front of the television set.
[ترجمه ترگمان]یک سگ اسباب بازی به بزرگی بزرگی جلوی تلویزیون دراز کشیده بود
[ترجمه گوگل]یک سگ اسباب بازی پر از سایز بزرگ در کنار تلویزیون قرار دارد

7. Oversize vehicles are barred from the highways and are not licensable.
[ترجمه ترگمان]وسایل نقلیه oversize از بزرگراه ها جدا شده اند و licensable نیستند
[ترجمه گوگل]وسایل نقلیه بیش از حد از بزرگراه ها محروم هستند و قابل مجوز نیستند

8. Oversize cold ends are therefore no longer necessary.
[ترجمه ترگمان]بنابراین دیگر نیازی به پایان سرد نیست
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، پایان دادن به سرریز بیش از حد ضروری نیست

9. An oversize man's button - down shirt can be worn as both a cover - up and a bathrobe.
[ترجمه ترگمان]یک پیراهن یقه پیراهن خیلی بزرگی می تواند به اندازه هر دو پیراهن و یک رب دشامبر به تن داشته باشد
[ترجمه گوگل]یک دکمه پیراهن مردانه بیش از حد می تواند به عنوان پوشش و حمام پوشیده شود

10. Objective To search a new method to correct oversize chin and to evaluate the surgical results.
[ترجمه گلی افجه ] هدف پیدا کردن یک روش جدید برای اصلاح بزرگی چانه و ارزیابی نتایج عمل جراحی است
[ترجمه ترگمان]هدف جستجو یک روش جدید برای اصلاح غبغب و ارزیابی نتایج جراحی
[ترجمه گوگل]هدف: برای جستجوی یک روش جدید برای اصلاح چانه بزرگسالی و ارزیابی نتایج جراحی

11. In order to assure that there isn't oversize deformation in the normal state, it is necessary to analyze the structure loaded by wind and design the sound structure.
[ترجمه ترگمان]برای اطمینان از اینکه تغییر شکل oversize در حالت عادی وجود ندارد، لازم است ساختار بارگذاری شده توسط باد و طراحی ساختار صدا را تجزیه و تحلیل کنیم
[ترجمه گوگل]به منظور اطمینان از اینکه تغییر شکل بزرگ در حالت عادی وجود ندارد، لازم است که ساختار بارگذاری شده با باد را تجزیه و تحلیل کنیم و ساختار صدا را طراحی کنیم

12. Oversize book: Books much larger than normal.
[ترجمه ترگمان]کتاب oversize: کتاب بسیار بزرگ تر از کتاب معمولی است
[ترجمه گوگل]کتاب بزرگتر کتابهای بسیار بزرگتر از حد معمول است

13. Currently, there are 65 large scale and oversize projects being invested in Zhangzhou.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، ۶۵ پروژه مقیاس بزرگ و oversize وجود دارد که در Zhangzhou سرمایه گذاری شده است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، 65 پروژه بزرگ مقیاس بزرگ و بزرگ در Zhangzhou سرمایه گذاری وجود دارد

14. Allow. Have enterprise of a few oversize. If Tianjin harbor has.
[ترجمه ترگمان]اجازه بدهید یک شرکت کوچک داشته باشید اگر بندرگاه تیانجین وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]اجازه دادن یک شرکت بزرگ چند منظوره داشته باشد اگر بندر تیانجین وجود داشته باشد

an oversize book

کتاب قطع بزرگ


an oversize apple

سیب بسیار درشت


پیشنهاد کاربران

بزرگ تر از اندازه

بی اندازه بزرگ

oversize ( عمومی )
واژه مصوب: اندازه بزرگ
تعریف: ویژگی پوشاک یا چیزی که اندازۀ آن بزرگ تر از معمول باشد


کلمات دیگر: