اتوبوس مدرسه
school bus
اتوبوس مدرسه
انگلیسی به فارسی
اتوبوس مدرسه
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a bus chartered or provided by a school system to take students to and from school and to various school-sponsored events.
• large vehicle used to transport children to and from school
دیکشنری تخصصی
[عمران و معماری] اتوبوس مدرسه
جملات نمونه
1. The pupils lined up to board the school bus.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان صف کشیده بودند تا با اتوبوس مدرسه بروند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان به سمت اتوبوس مدرسه رفتند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان به سمت اتوبوس مدرسه رفتند
2. The school bus stopped at the gate and let the pupils off.
[ترجمه ترگمان]اتوبوس مدرسه در دروازه متوقف شد و شاگردان را رها کرد
[ترجمه گوگل]اتوبوس مدرسه در دروازه متوقف شد و دانش آموزان را ترک کرد
[ترجمه گوگل]اتوبوس مدرسه در دروازه متوقف شد و دانش آموزان را ترک کرد
3. The school bus was involved in a collision with a truck.
[ترجمه ترگمان]اتوبوس مدرسه در برخورد با یک کامیون دخالت داشت
[ترجمه گوگل]اتوبوس مدرسه در برخورد با یک کامیون درگیر بود
[ترجمه گوگل]اتوبوس مدرسه در برخورد با یک کامیون درگیر بود
4. The school bus takes them to school and brings them back.
[ترجمه ana] اتوبوس مدرسه انها را به مدرسه میبرد و انها را برمیگرداند
[ترجمه ترگمان]اتوبوس مدرسه آن ها را به مدرسه می برد و آن ها را برمی گرداند[ترجمه گوگل]اتوبوس مدرسه آنها را به مدرسه می برد و آنها را به عقب می برد
5. The school bus stopped to take up pupils.
[ترجمه ترگمان]اتوبوس مدرسه برای گرفتن دانش آموزان متوقف شد
[ترجمه گوگل]اتوبوس مدرسه متوقف شد تا شاگردان را بیرون ببرد
[ترجمه گوگل]اتوبوس مدرسه متوقف شد تا شاگردان را بیرون ببرد
6. Our school bus crashed into a tree yesterday.
[ترجمه ترگمان]اتوبوس مدرسه ما دیروز به یه درخت برخورد کرد
[ترجمه گوگل]اتوبوس مدرسه ما دیروز به یک درخت سقوط کرد
[ترجمه گوگل]اتوبوس مدرسه ما دیروز به یک درخت سقوط کرد
7. Children were piling out of the school bus.
[ترجمه ترگمان]بچه ها از اتوبوس مدرسه اخراج شدند
[ترجمه گوگل]بچه ها از اتوبوس مدرسه بیرون کشیدند
[ترجمه گوگل]بچه ها از اتوبوس مدرسه بیرون کشیدند
8. He threw a tantrum on the school bus.
[ترجمه ترگمان]او در اتوبوس مدرسه اوقات تلخی کرد
[ترجمه گوگل]او بر روی اتوبوس مدرسه پرتاب کرد
[ترجمه گوگل]او بر روی اتوبوس مدرسه پرتاب کرد
9. Our school bus rolled along the highway.
[ترجمه ترگمان]اتوبوس مدرسه ما در امتداد جاده حرکت کرد
[ترجمه گوگل]اتوبوس مدرسه ما در امتداد بزرگراه رانندگی می شود
[ترجمه گوگل]اتوبوس مدرسه ما در امتداد بزرگراه رانندگی می شود
10. The school bus rolled us to the airport.
[ترجمه ترگمان]اتوبوس مدرسه ما رو به فرودگاه رسوند
[ترجمه گوگل]اتوبوس مدرسه ما را به فرودگاه منتقل کرد
[ترجمه گوگل]اتوبوس مدرسه ما را به فرودگاه منتقل کرد
11. We live on the school bus route.
[ترجمه ترگمان]ما در مسیر اتوبوس مدرسه زندگی می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در مسیر اتوبوس مدرسه زندگی می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در مسیر اتوبوس مدرسه زندگی می کنیم
12. The children climbed into the school bus.
[ترجمه ترگمان]بچه ها سوار اتوبوس مدرسه شدند
[ترجمه گوگل]بچه ها به اتوبوس مدرسه صعود کردند
[ترجمه گوگل]بچه ها به اتوبوس مدرسه صعود کردند
13. Children scampered off the yellow school bus and into the playground.
[ترجمه ترگمان]بچه ها از اتوبوس مدرسه زرد فرار کردند و وارد زمین بازی شدند
[ترجمه گوگل]بچه ها از اتوبوس مدرسه ای زرد و به زمین بازی رانده شدند
[ترجمه گوگل]بچه ها از اتوبوس مدرسه ای زرد و به زمین بازی رانده شدند
14. A school bus was hit by gunfire which exploded the fuel tank.
[ترجمه ترگمان]یک اتوبوس مدرسه با شلیک گلوله برخورد کرد که تانک سوخت را منفجر کرد
[ترجمه گوگل]یک اتوبوس مدرسه با تیراندازی منفجر شد که منجر به مخزن سوخت شد
[ترجمه گوگل]یک اتوبوس مدرسه با تیراندازی منفجر شد که منجر به مخزن سوخت شد
پیشنهاد کاربران
سرویس مدرسه - اتوبوس مدرسه
کلمات دیگر: