1. copper oxide
اکسید مس،لاسرخ
2. Oxide is usually seen in our daily life.
[ترجمه ترگمان]اکسید معمولا در زندگی روزمره ما دیده می شود
[ترجمه گوگل]اکسید معمولا در زندگی روزمره ما دیده می شود
3. Sulphur dioxide and nitrogen oxide combine to form acid rain.
[ترجمه ترگمان]گوگرد دی اکسید و اکسید نیتروژن ترکیب می شوند تا باران اسیدی را شکل دهند
[ترجمه گوگل]دی اکسید گوگرد و اکسید نیتروژن برای تشکیل باران اسیدی ترکیب می شوند
4. Britain has agreed to cut emissions of nitrogen oxide from power stations.
[ترجمه ترگمان]بریتانیا موافقت کرده است که انتشار گازهای نیتروژن از ایستگاه های برق را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]بریتانیا موافقت کرد که انتشار اکسید نیتروژن از نیروگاه ها را کاهش دهد
5. Nitrous oxide is commonly known as laughing gas.
[ترجمه ترگمان]اکسید نیترو معمولا به عنوان گاز خندیدن شناخته می شود
[ترجمه گوگل]اکسید نیتروژن معمولا به عنوان گاز خنده شناخته می شود
6. Unlike conventional glass, it contains no silicon oxide.
[ترجمه ترگمان]برخلاف شیشه معمولی، هیچ اکسید سیلیکن وجود ندارد
[ترجمه گوگل]بر خلاف شیشه معمولی، حاوی هیچ اکسید سیلیکونی نیست
7. Cassette tapes have a magnetic oxide coating.
[ترجمه ترگمان]نوار کاست دارای روکش اکسید مغناطیسی است
[ترجمه گوگل]نوار کاست دارای یک پوشش اکسید مغناطیسی است
8. Iron oxide pigments sold well for paints, but continued to suffer low demand for building materials.
[ترجمه ترگمان]رنگدانه های اکسید آهن به خوبی برای رنگ فروخته می شدند، اما به کاهش تقاضای پایین برای مصالح ساختمانی ادامه دادند
[ترجمه گوگل]رنگدانه اکسید آهن برای رنگهای به خوبی به فروش می رسد، اما همچنان به تقاضای کم برای مصالح ساختمانی رسیده است
9. Nitrous oxide is also responsible for about six percent of the greenhouse effect.
[ترجمه ترگمان]اکسید نیترو نیز مسئول حدود شش درصد از اثرات گلخانه ای است
[ترجمه گوگل]اکسید نیتروژن نیز مسئول حدود 6 درصد از اثر گلخانه ای است
10. Both countries would also limit nitrogen oxide emissions through stricter controls on motor vehicles.
[ترجمه ترگمان]هم چنین هر دو کشور گازهای اکسید نیتروژن را از طریق کنترل های شدیدتر بر روی وسایل نقلیه موتوری محدود می کنند
[ترجمه گوگل]هر دو کشور نیز از طریق کنترل قاطع بر روی وسایل نقلیه موتور، میزان انتشار اکسید نیتروژن را محدود می کنند
11. Other reactive trace gases such as nitrous oxide and methyl iodide also remain at elevated and aberrant levels.
[ترجمه ترگمان]گازهای ردیابی واکنشی دیگر مثل اکسید نیتروژن و متیل یدید نیز در سطوح بالا و پایین تری باقی می مانند
[ترجمه گوگل]دیگر گازهای راکتیو مانند اکسید نیتروژن و یدید متیل نیز در سطوح بالاتری و غیرمترقبه باقی می مانند
12. However, the oxide mineral content of the rocks is generally low, at 5-10 percent.
[ترجمه ترگمان]با این حال، مقدار معدنی اکسید کننده سنگ ها به طور کلی پایین است، در حالی که ۵ تا ۱۰ درصد
[ترجمه گوگل]با این حال، مقدار مواد معدنی اکسید سنگ ها به طور کلی کم است، در 5-10 درصد
13. Thus, at 1000 K magnesium will reduce aluminium oxide, whereas at 2000 K aluminium reduces magnesium oxide.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، در ۱۰۰۰ کیلو منیزیم اکسید آلومینیوم را کاهش می دهد، در حالی که در سال ۲۰۰۰، آلومینیوم اکسید منیزیم را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]بنابراین، در 1000 کیلوگرم منیزیم اکسید آلومینیوم را کاهش می دهد، در حالی که در 2000 کیلووات آلومینیوم اکسید منیزیم را کاهش می دهد
14. Ferrite, the low-cost non-cobalt material made of ferric oxide and barium or strontium carbonate, was launched in the 1950s.
[ترجمه ترگمان]از این رو، مواد non کم هزینه برای فریک اکسید و barium کربنات، در دهه ۱۹۵۰ راه اندازی شد
[ترجمه گوگل]فریت، مواد ارزان قیمت غیر کبالت ساخته شده از اکسید آهن و باریم یا کربنات استرانسیم، در دهه 1950 راه اندازی شد
15. Traditionally, iron oxide is converted to the metal in a blast furnace.
[ترجمه ترگمان]به طور سنتی، اکسید آهن به فلز در یک کوره انفجاری تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]به طور سنتی، اکسید آهن به یک کوره انفجاری تبدیل به فلز می شود