1. the overturn of his government
سرنگونی دولت او
2. Unless the ban is watertight, EU laws will overturn it.
[ترجمه ترگمان]قوانین اتحادیه اروپا آن را لغو خواهند کرد مگر اینکه این تحریم ضد آب باشد
[ترجمه گوگل]به استثنای ممنوعیت آبگیر بودن، قوانین اتحادیه اروپا آن را لغو خواهد کرد
3. He accused his opponents of wanting to overturn the government.
[ترجمه ترگمان]وی مخالفان خود را به براندازی دولت متهم کرد
[ترجمه گوگل]او مخالفان خود را متهم به تمایل به سرنگونی حکومت کرده است
4. United are hoping to overturn a two-goal deficit from the first leg.
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده امیدوار است که کسری دو گل را از پایه اول حذف کند
[ترجمه گوگل]یونایتد امیدوار است که در اولین قدم، یک قهرمانی دو گل به ثمر برساند
5. Gold aims to overturn a 637 majority in one of Britain's most middle-class seats.
[ترجمه ترگمان]هدف از طلا واژگون کردن اکثریت ۶۳۷ در یکی از صندلی های درجه متوسط بریتانیا است
[ترجمه گوگل]طلا قصد دارد تا اکثریت 637 را در یکی از کرسی های طبقه متوسط بریتانیا بگذارد
6. Government lawyers had hoped to overturn a December 1999 decision by U. S.
[ترجمه ترگمان]وکلای دولتی امیدوار بودند که تصمیم سال ۱۹۹۹ توسط U را لغو کنند اس
[ترجمه گوگل]وکلای دولتی امیدوار بودند تصمیم خود در ماه دسامبر 1999 توسط U S را لغو کنند
7. They are part of a campaign to overturn the county's decision to spray on private property if needed.
[ترجمه ترگمان]آن ها بخشی از فعالیت هایی هستند که در صورت نیاز، تصمیم کشور برای اسپری کردن بر اموال خصوصی را از بین می برند
[ترجمه گوگل]آنها بخشی از مبارزات انتخاباتی برای لغو تصمیم شهرستان برای اسپری در مالکیت خصوصی در صورت نیاز است
8. The champion jockey failed in his attempt to overturn a five-day suspension awarded for his riding of Silver Wizard.
[ترجمه ترگمان]این قهرمان در تلاش خود برای از بین بردن یک تعلیق پنج روزه که برای سوارکاری his جادوگر برگزار شد شکست خورد
[ترجمه گوگل]جوخه قهرمان در تلاش برای لغو تعلیق پنج روزه برای سوار شدن از جادوگر نقرهای شکست خورد
9. Some one had to overturn the present political arrangements in the Limousin if he was ever to lay his hands on Hautefort.
[ترجمه ترگمان]اگر قرار بود دست های خود را روی Hautefort بگذارد، کسی ناچار بود ترتیبی سیاسی بدهد
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها مجبور بودند تدابیر سیاسی کنونی در لیموزین را در صورتی که او تا به حال دست خود را در Hautefort قرار داده بود، منعکس کنند
10. It would be nearly impossible for them to overturn such a majority in one election.
[ترجمه ترگمان]برای آن ها تقریبا محال است که چنین اکثریتی را در یک انتخابات از بین ببرد
[ترجمه گوگل]آنها تقریبا غیرممکن خواهد بود که چنین اکثریت را در یک انتخابات خلاص کنند
11. He had failed to overturn the £ 5m damages awarded against him and a co-defendant for allegations about the Role of Lord Aldington.
[ترجمه ترگمان]او نتوانست ۵ میلیون پوند خسارت وارده به او و یک متهم در رابطه با نقش لرد Aldington را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]او موفق به سرنگون کردن خسارت 5 میلیون پوندی که به او اعطا شده بود و متهم به اتهامات مربوط به نقش لرد آلدیگانگ بود
12. He is likely to overturn the Bush ban on abortion counselling and the military's outlawing of gays.
[ترجمه ترگمان]او احتمالا تحریم بوش در مورد مشاوره سقط جنین و غیرقانونی بودن همجنس گرایان را لغو خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او احتمالا ممنوعیت بوش برای مشاوره سقط جنین و غیرقانونی همجنسگرایان را لغو می کند
13. A majority of those voting can overturn the actions of their own elected representatives.
[ترجمه ترگمان]اکثریت آرا می توانند اقدامات نمایندگان منتخب خود را از بین ببرند
[ترجمه گوگل]اکثریت رای دهندگان می توانند اقدامات نمایندگان منتخب خود را لغو کنند
14. It has also launched a bid to overturn a ban on the use of vast factory whaling ships.
[ترجمه ترگمان]این کشور همچنین پیشنهاد لغو ممنوعیت استفاده از کشتی های بزرگ وال گیری را آغاز کرده است
[ترجمه گوگل]این شرکت همچنین پیشنهاد داد که ممنوعیت استفاده از کشتی های بزرگ صنعتی نهنگ را لغو کند
15. The Labour councillors voted to overturn the officers' recommendation and give permission for the works to be demolished.
[ترجمه ترگمان]اعضای شورای کار رای دادند که توصیه افسران را لغو کنند و مجوز کاره ای تخریب شده را صادر کنند
[ترجمه گوگل]اعضای شورای کار رای دادند تا توصیه های افسران را لغو کنند و اجازه دهند که این آثار تخریب شود