کلمه جو
صفحه اصلی

bill of sale


حقوق اساسی و مدنی انسان ها، (با b و r بزرگ) مصوبه ی پارلمان انگلیس که برخی از حقوق افراد و نمایندگان مجلس را تضمین می کند، بیع نامه، سند فروش، صورت فروش، فاکتور

انگلیسی به فارسی

صورت فروش، فاکتور


صورت فروش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a written document that shows that something has been sold by one party to another.

• document transferring title from seller to buyer; receipt for the sale of something

دیکشنری تخصصی

[حقوق] بیع نامه، سند فروش
[نساجی] فاکتور - رسید فروش

مترادف و متضاد

sale document


Synonyms: proof of purchase, proof of sale, receipt, sales' receipt, sales check, sales slip, stub


جملات نمونه

1. The Bills of Sale Acts do not apply to documents accompanying transactions in which the possession of the chattels passes.
[ترجمه ترگمان]لوایح فروش کتاب فروش به اسناد مربوط به معاملات مربوط که در آن مالکیت کالا از بین می رود، اعمال نمی شود
[ترجمه گوگل]اسناد فروش معاهدات به اسناد مربوط به معاملات که در آن مالکیت اسناد عبور می کند اعمال نمی شود

2. She succeeded on the bill of sale point but Russell J. went on to consider her second line of defence.
[ترجمه ترگمان]او در لایحه بیع شرط بست، ولی راسل جی برای این که دومین خط دفاعی خود را در نظر بگیرد، ادامه داد:
[ترجمه گوگل]او موفق به کسب لایحه فروش نقطه اما راسل J رفت و در نظر دوم خط دفاع

3. It is important to complete an auto bill of sale form when selling or buying a used car.
[ترجمه ترگمان]مهم است که یک صورت حساب خودرو در هنگام فروش و یا خرید یک خودروی مورد استفاده تکمیل شود
[ترجمه گوگل]مهم است که در صورت فروش یا خرید یک ماشین مورد استفاده، یک صورتحساب خودکار از فرم فروش تکمیل شود

4. A generic auto bill of sale form will not be accepted in these states.
[ترجمه ترگمان]یک لایحه عمومی برای فروش در این کشورها پذیرفته نمی شود
[ترجمه گوگل]یک لایحه خودکار عمومی از فرم فروش در این ایالت پذیرفته نخواهد شد

5. Keeping all that in mind, he somehow was able to complete the bill of sale.
[ترجمه ترگمان]با نگه داشتن تمام این چیزها، او به طریقی می توانست لایحه فروش را تکمیل کند
[ترجمه گوگل]با توجه به همه اینها، او به نوعی توانست لایحه فروش را تکمیل کند

6. Then one day in 1742 the employer casually asked his clerk to write up a bill of sale for the woman.
[ترجمه ترگمان]سپس یک روز در ۱۷۴۲ رئیس از منشی خود تقاضا کرد که یک صورت حساب حراج برای زن بنویسد
[ترجمه گوگل]سپس یک روز در سال 1742، کارفرما به طور معمول از کارمندش خواست تا یک لایحه فروش برای زن بنویسد

7. The lender is referred to as the grantor of the bill of sale.
[ترجمه ترگمان]وام دهنده به عنوان the صورت حساب فروش یاد می شود
[ترجمه گوگل]وام دهنده به عنوان وکیل وام خریداری می شود

8. IN WITNESS WHEREOF, we, the sellers, have caused Bill of Sale on this day.
[ترجمه ترگمان]با توجه به مراتب فوق، ما، فروشندگان، قیمت فروش را در این روز به فروش رسانده اند
[ترجمه گوگل]به موجب آن، ما، فروشندگان، موجب شده است که Bill Of Sale در این روز ایجاد شود

پیشنهاد کاربران

مبایعه نامه


کلمات دیگر: