کلمه جو
صفحه اصلی

consortium


معنی : کنسرسیوم
معانی دیگر : (بازرگانی) کنسرسیوم (ائتلاف چند شرکت یا بانک برای انجام کار بخصوص)، انبازه، مشارکت، شرکت، انباز گروه، ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی

انگلیسی به فارسی

(حقوق) ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی، کنسرسیوم


کنسرسیوم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: consortia
مشتقات: consortial (adj.)
(1) تعریف: a combination of nations, companies, or the like, formed to provide large amounts of capital for a joint enterprise.

(2) تعریف: a partnership or association.
مشابه: association

• partnership
a consortium is a group of people or firms who have agreed to work together.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] اتحادیه، کنسرسیوم مجموعه ای از چند سازمان برای رسیدن به هدف مشترکی که فراتر از توانایی هر یک از سازمانهاست . به عنوان مثال می توان از سماتک ( SEMATECH ) نام برد.
[زمین شناسی] مشارکت یک گروه از موجودات منفرد و از انواع مختلف که بطور بنیادی با هم مرتبط اند و معمولاً متعلق به شاخه های مختلفی می باشند که با هم زندگی می کنند.
[حقوق] کنسرسیوم، اشتراک منافع

مترادف و متضاد

کنسرسیوم (اسم)
consortium

جملات نمونه

1. a number of oil companies formed a consortium to explore and refine oil
چند شرکت به منظور اکتشاف و پالایش نفت کنسرسیوم تشکیل دادند.

2. A consortium plans to build a natural-gas pipeline from Russia to supply eastern Germany.
[ترجمه ترگمان]یک کنسرسیوم قصد دارد یک خط لوله گاز طبیعی از روسیه برای تامین آلمان شرقی بسازد
[ترجمه گوگل]یک کنسرسیوم قصد دارد یک خط لوله گاز طبیعی از روسیه به منظور تامین شرق شرقی آلمان بسازد

3. The aircraft will be built by a European consortium.
[ترجمه ترگمان]این هواپیما توسط یک کنسرسیوم اروپایی ساخته خواهد شد
[ترجمه گوگل]این هواپیما توسط یک کنسرسیوم اروپایی ساخته خواهد شد

4. A consortium of construction companies will build the power-station.
[ترجمه ترگمان]یک کنسرسیوم از شرکت های ساختمانی این نیروگاه را خواهند ساخت
[ترجمه گوگل]یک کنسرسیوم از شرکت های ساختمانی نیروگاه را ساختند

5. Our company forms part of a consortium of local businesses working for environmental change.
[ترجمه ترگمان]شرکت ما بخشی از یک کنسرسیوم از تجارت های محلی را تشکیل می دهد که برای تغییر محیط زیست کار می کنند
[ترجمه گوگل]شرکت ما بخشی از یک کنسرسیوم کسب و کارهای محلی برای تغییر محیط زیست است

6. The new aircraft was developed by a European consortium.
[ترجمه ترگمان]این هواپیمای جدید توسط یک کنسرسیوم اروپایی توسعه یافت
[ترجمه گوگل]این هواپیما جدید توسط یک کنسرسیوم اروپایی ساخته شد

7. The consortium includes some of the biggest building contractors in Britain.
[ترجمه ترگمان]این کنسرسیوم برخی از بزرگ ترین پیمانکاران ساختمانی در بریتانیا را شامل می شود
[ترجمه گوگل]این کنسرسیوم شامل برخی از بزرگترین پیمانکاران ساختمان در بریتانیا می شود

8. Jackie Aitchison, chairman of the consortium, has spent much of the last few weeks in talks with potential partners.
[ترجمه ترگمان]جکی Aitchison، رئیس کنسرسیوم، در چند هفته اخیر خود را با شرکای بالقوه خود سپری کرده است
[ترجمه گوگل]جکی ایکیسون، رئیس کنسرسیوم، در طول چند هفته گذشته در مذاکرات با شرکای بالقوه، چندین هفته را سپری کرده است

9. For the first two years, the consortium will undertake a feasibility study into the best location for a geothermal demonstration project.
[ترجمه ترگمان]برای دو سال اول، کنسرسیوم یک مطالعه امکان سنجی را در بهترین مکان برای یک پروژه نمایش زمین گرمایی به عهده خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]برای دو سال اول، کنسرسیوم یک مطالعه امکان سنجی در بهترین مکان برای پروژه تظاهرات ژئوترمال را انجام خواهد داد

10. The consortium is accused of depositing more than $ 4m in Mr Sole's accounts over three years.
[ترجمه ترگمان]این کنسرسیوم به واریز بیش از ۴ میلیون دلار در حساب های آقای سول بیش از سه سال متهم شده است
[ترجمه گوگل]کنسرسیوم متهم به سپرده شدن بیش از 4 میلیون دلار در حسابهای آقای Sole بیش از سه سال است

11. But it was sold to Tranwood Consortium late last year for just £ 6 million, just before going into receivership.
[ترجمه ترگمان]اما این شرکت در اواخر سال گذشته به مبلغ ۶ میلیون پوند به کنسرسیوم Tranwood فروخته شد
[ترجمه گوگل]اما در اواخر سال گذشته، کنسرسیوم Tranwood فقط 6 میلیون پوند فروخت، درست قبل از رفتن به مجوز، فروخته شد

12. Inter-Company and Consortium programmes are run for organisations sponsoring smaller groups and provide a useful cross cultural experience.
[ترجمه ترگمان]برنامه های Inter و Company برای سازمان هایی اجرا می شوند که گروه های کوچک تر را حمایت می کنند و یک تجربه فرهنگی مفید برای آن ها فراهم می کنند
[ترجمه گوگل]برنامه های بین شرکت و کنسرسیوم برای سازمان هایی که گروه های کوچکتری را پشتیبانی می کنند اجرا می شود و یک تجربه فرهنگی مفیدی را ارائه می دهند

13. Anyway, my father and his theatrical consortium have always been great fans of Trumpton.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، پدرم و شرکا او همیشه طرفدار پروپا قرص Trumpton بوده اند
[ترجمه گوگل]به هر حال، پدرم و کنسرسیوم تئاتر آن همواره طرفداران بزرگ Trumpton بوده است

14. A private consortium has financial backing for a scheme to build an entire underground toll-road system.
[ترجمه ترگمان]یک کنسرسیوم خصوصی دارای پشتوانه مالی برای طرحی برای ساخت یک سیستم کامل جاده ای است
[ترجمه گوگل]یک کنسرسیوم خصوصی دارای پشتوانه مالی برای یک طرح برای ساخت یک سیستم کامل جاده ای زیرزمینی است

A number of oil companies formed a consortium to explore and refine oil.

چند شرکت به منظور اکتشاف و پالایش نفت کنسرسیوم تشکیل دادند.


پیشنهاد کاربران

شرکتِ گروهی ، گروه شرکت

اجتماع، مجتمع

اتحادیه ،

ائتلاف.
مشارکت.
اتحادیه.
کنسرسیوم.
تفاوت کنسرسیوم با جوینت ونچر در این است که روابط شرکاء در شرکت جوینت ونچر ( شرکت پروژه ) تضامنی است اما در کنسرسیوم مسئولیت هر شریک تنها به میزان سهم الشرکه خود است.

ائتلاف
شرکت
سازمان

در حقوق : تمکین زن و شوهر در برابر مسایل زناشویی
loss of consortium: عدم تمکین

consortium ( اقتصاد )
واژه مصوب: شرکتگان
تعریف: گروهی از افراد یا شرکت ها یا سازمان ها یا بانک ها یا حتی دولت ها که برای انجام یک فعالیت بزرگ و پرخطر اقتصادی و دستیابی به یک هدف مشخص تشکیل می شود


کلمات دیگر: