کلمه جو
صفحه اصلی

dossier


معنی : پرونده، سوابق، دوسیه
معانی دیگر : پرونده، دوسیه، سوابق

انگلیسی به فارسی

پرونده، سوابق، دوسیه


پرونده، دوسیه، سوابق


انگلیسی به انگلیسی

• file containing detailed information
a dossier is a collection of papers containing information on a particular subject.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] پرونده، دوسیه، لایحه توجیهی

مترادف و متضاد

پرونده (اسم)
case, file, dossier

سوابق (اسم)
information, case history, dossier, data

دوسیه (اسم)
dossier

file


Synonyms: archives, information, personal account, portfolio, profile, record, recorded information, report, summary


جملات نمونه

1. We have a hefty dossier on his exploits in the war.
[ترجمه ترگمان]ما یه پرونده سنگین رو در مورد شاهکارهای اون در جنگ داریم
[ترجمه گوگل]ما در مورد سوء استفاده های او در جنگ، پرونده خوبی داریم

2. The secret service probably has a dossier on all of us.
[ترجمه ترگمان]سرویس مخفی احتمالا یه پرونده روی همه ما داره
[ترجمه گوگل]سرویس مخفی احتمالا برای همه ما یک پرونده دارد

3. A firm of detectives produced a dossier on his activities.
[ترجمه ترگمان]یک شرکت کاراگاهی یک پرونده را روی فعالیت های او تولید می کرد
[ترجمه گوگل]شرکت کارآگاهان پرونده ای را درباره فعالیت هایش تهیه کرد

4. We have a dossier on him.
[ترجمه ترگمان]ما یه پرونده ازش داریم
[ترجمه گوگل]ما پرونده ای در مورد او داریم

5. The company is compiling a dossier of evidence to back its allegations.
[ترجمه ترگمان]این شرکت یک پرونده از مدارک را گردآوری می کند تا اتهامات خود را پس بگیرد
[ترجمه گوگل]این شرکت پرونده شواهدی را برای تأیید ادعاهایش تهیه کرده است

6. Manville re-read his personal dossier with mounting enthusiasm.
[ترجمه ترگمان]پرونده شخصی او را با شور و شوق خواند
[ترجمه گوگل]منویل مجددا پرونده شخصی خود را با شور و شوق افزایش می دهد

7. Assuming the dossier is genuine, is he a lone whistle-blower or is he a messenger?
[ترجمه ترگمان]با فرض اینکه پرونده اصلی واقعی باشه، اون یه خبرچین تنها بوده یا یه پیغام رسان؟
[ترجمه گوگل]فرض بر این است که این پرونده واقعی است، آیا او یک فرد سوت زده است یا او پیامبر است؟

8. The investigation officer would then prepare a full dossier to be sent to both sides prior to the hearing.
[ترجمه ترگمان]سپس افسر تحقیق یک پرونده کامل را برای ارسال به هر دو طرف قبل از جلسه دادرسی آماده خواهد کرد
[ترجمه گوگل]افسر تحقیق سپس یک پرونده کامل را آماده می کند تا قبل از شنیدن هر دو طرف ارسال شود

9. Branson began to assemble a dossier on his chairman's activities.
[ترجمه ترگمان]برانسون شروع به جمع کردن پرونده ای در فعالیت های رئیس خود کرد
[ترجمه گوگل]برانسون شروع به جمع آوری یک پرونده در فعالیت های رئیس خود کرد

10. It does not proceed on the pretrial dossier.
[ترجمه ترگمان]این پرونده مربوط به پرونده \"pretrial\" نمیشه
[ترجمه گوگل]این در پرونده پرونده پیش نمی رود

11. No application dossier can be returned, and the application fee is non - refundable.
[ترجمه ترگمان]هیچ پرونده کاربردی نمی تواند برگردانده شود و هزینه تقاضانامه غیرقابل استرداد است
[ترجمه گوگل]هیچ پرونده کاربردی قابل بازگشت نیست و هزینه درخواست غیر قابل استرداد است

12. When user login in, he can search it's dossier.
[ترجمه ترگمان]وقتی کاربر وارد سیستم می شود، می تواند پرونده را جستجو کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که کاربر وارد سیستم شوید، می تواند پرونده را جستجو کند

13. Iraq claims the contents in the weapon dossier prepared by Britain baseless.
[ترجمه ترگمان]عراق ادعا می کند که محتوای اسناد سلاح تهیه شده توسط بریتانیا بی اساس است
[ترجمه گوگل]عراق ادعا می کند که محتویات پرونده سلاح که توسط بریتانیا تهیه شده، بی اساس است

14. Ensuring dossier complete, select and quality suitable suppliers with Purchasing and check quality realization.
[ترجمه ترگمان]تضمین کامل پرونده، انتخاب و کیفیت مناسب تامین کنندگان را با خرید و چک کردن کیفیت چک کنید
[ترجمه گوگل]اطمینان از کامل شدن پرونده، انتخاب و کیفیت مناسب تامین کنندگان با خرید و بررسی کیفیت تحقق

پیشنهاد کاربران

پرونده سازی کردن، پرونده ساختن

پیشینه پرونده
پرونده موردی
پرونده پروژه



کلمات دیگر: