کلمه جو
صفحه اصلی

district attorney


(حقوق) بازپرس بخش، بازپرس بخش قضایی

انگلیسی به فارسی

وکیل منطقه، بازپرس بخش قضایی


انگلیسی به انگلیسی

• prosecuting officer of a judicial district, attorney responsible for representing the state in the district courts
a district attorney is a lawyer who prosecutes criminal cases for the state or federal government in the united states.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] دادستان

جملات نمونه

1. The district attorney said if McVeigh is given the death penalty and his conviction is upheld on appeal, the state prosecution would become moot.
[ترجمه ترگمان]دادستان منطقه گفت که اگر مک وی مجازات اعدام را صادر کند و محکومیت وی به درخواست استیناف تایید شود، دادستان ایالتی می تواند مورد بحث قرار گیرد
[ترجمه گوگل]وکیل منطقه گفت که اگر مک وی به مجازات اعدام محکوم شود و محکومیت وی در دادگاه تجدید نظر شود، دادستان کشور محاکمه خواهد شد

2. The new district attorney has promised to fight police corruption.
[ترجمه ترگمان]دادستان ناحیه جدید قول داده است که با فساد پلیس مبارزه کند
[ترجمه گوگل]وکیل منطقه ای وعده داده است که با فساد پلیس مبارزه کند

3. He is now the district attorney of San Francisco, Terence Hallinan.
[ترجمه ترگمان]او اکنون معاون بازپرس بخش سان فرانسیسکو، ترنس Hallinan است
[ترجمه گوگل]او اکنون وکلای وکلای سان فرانسیسکو، Terence Hallinan است

4. Deputy District Attorney Ed Nison said prosecutors would not comment on an ongoing case.
[ترجمه ترگمان]اد Nison، معاون دادستان منطقه، گفت که دادستان ها در مورد یک پرونده جاری اظهار نظر نمی کنند
[ترجمه گوگل]اد نیسون، معاون دادستان محلی گفت که دادستان ها در مورد پرونده های مورد نظر اظهار نظر نمی کنند

5. The district attorney has a videotape of you making that confession!
[ترجمه ترگمان]دادیار یک نوار ویدیویی از شما دارد که آن را اعتراف می کند!
[ترجمه گوگل]وکلای ولسوالی دارای نوار ویدئویی از این اعتراف است!

6. Ultimately, the district attorney dropped the charges in October 198
[ترجمه ترگمان]در نهایت، دادستان منطقه این اتهامات را در اکتبر ۱۹۸ مورد انتقاد قرار داد
[ترجمه گوگل]در نهایت، وکلای وکلای محلی در اکتبر 198، اتهامات را کاهش دادند

7. The Lancaster County district attorney had been looking uncomfortable in recent days.
[ترجمه ترگمان]دادستان ناحیه لنکستر در روزه ای اخیر ناراحت شده بود
[ترجمه گوگل]وکلای ولسوالی شهرستان لنکشستر در روزهای اخیر ناراحت شده اند

8. Since taking over as district attorney last year, he has vowed to vigorously prosecute anyone who violently preys on streetwalkers.
[ترجمه ترگمان]وی از زمان تصدی مقام دادستانی در سال گذشته، قول داده است که به شدت هر کسی را که به شدت از streetwalkers شکار می کند، تحت پی گرد قانونی قرار دهد
[ترجمه گوگل]از زمان دریافت وکلای وکلای محلی در سال گذشته، وی وعده داده است که به شدت برای هرکسی که خشونت آمیز بر روی خیابان واکرها را مورد آزار و اذیت قرار می دهد، قضاوت کند

9. Dawson was earmarked as Reiner's successor as District Attorney.
[ترجمه ترگمان]داوسون به عنوان جانشین Reiner به عنوان جانشین برگزیده شد
[ترجمه گوگل]داوسون به عنوان جانشین رایین به عنوان وکیل منطقه تعیین شده بود

10. Their district attorney may not have seen reason to object, but they did.
[ترجمه ترگمان]ممکن است وکیل ناحیه آن ها دلیلی برای اعتراض نداشته باشد، اما آن ها این کار را انجام دادند
[ترجمه گوگل]وکلای وکلای آنها ممکن است دلیلی برای سوءاستفاده نداشته باشند، اما این کار را کرده اند

11. The District Attorney argued that Johnson has a violent streak and is a danger to society.
[ترجمه ترگمان]دادستان منطقه مدعی شد که جانسون یک رگه خشونت دارد و برای جامعه خطرناک است
[ترجمه گوگل]دادستان منطقه استدلال کرد که جانسون دارای یک خشونت است و خطر جامعه را تهدید می کند

12. The District Attorney at forty-four had the gaunt look of a man twenty years older.
[ترجمه ترگمان]دادستان منطقه در سن چهل و چهار سالگی ظاهر نحیف مردی را داشت که بیست سال از او بزرگ تر بود
[ترجمه گوگل]دادستان منطقه ای در چهل و چهار سالگی، یک مرد 40 ساله داشت

13. Steen is very good as the besieged district attorney and Theron just eats up the screen.
[ترجمه ترگمان]شهر آستین بسیار خوب است، چون دادستان منطقه محاصره شده، مجددا پرده را می خورد
[ترجمه گوگل]استین به عنوان وکلای منطقه محاصره بسیار خوب است و ترون تنها صفحه را می بخشد

14. I was unable to reach the District Attorney of Norfolk County after your call yesterday.
[ترجمه ترگمان]دیروز بعد از تماس شما نتوانسته بودم به دادستان ناحیه نورفولک، برسم
[ترجمه گوگل]من بعد از تماس شما دیروز نمیتوانم به وکیل منطقه ای استان نورفولک بروم

پیشنهاد کاربران

بازپرس بخش قضایی

دادستانِ بخش، دادستانِ ناحیه ای

دادستان ناحیه ای ( در آمریکا )


کلمات دیگر: