درشت نویسی، استنسا، بخط درشت، تحریر
engrossment
درشت نویسی، استنسا، بخط درشت، تحریر
انگلیسی به فارسی
جذابیت
انگلیسی به انگلیسی
• act of buying wholesale to create a monopoly; state of being completely absorbed or occupied; act of writing a document in large clear letters or in a formal style; document which has been engrossed
دیکشنری تخصصی
[حقوق] (تنظیم) متن نهایی سند یا لایحه قانونی، احتکار
جملات نمونه
1. One of them is thread engrossment.
[ترجمه ترگمان] یکی از اونا رشته \"engrossment\" - ه
[ترجمه گوگل]یکی از آنها موضوع پیچیدگی است
[ترجمه گوگل]یکی از آنها موضوع پیچیدگی است
2. In the areas of rapid economic development, the engrossment of cultivated land owing to the fast industrialization and urbanization makes the relationship of man and land more tensional.
[ترجمه ترگمان]در مناطق توسعه اقتصادی سریع، engrossment زمین کشت شده به خاطر صنعتی سازی بسیار سریع و شهرنشینی، رابطه انسان و زمین را بیشتر می کند
[ترجمه گوگل]در حوزه توسعه اقتصادی سریع، درهم آمدن زمین های کشت شده با توجه به صنعتی شدن صنعتی و شهرنشینی، رابطه انسان و زمین را با تنش بیشتر می سازد
[ترجمه گوگل]در حوزه توسعه اقتصادی سریع، درهم آمدن زمین های کشت شده با توجه به صنعتی شدن صنعتی و شهرنشینی، رابطه انسان و زمین را با تنش بیشتر می سازد
3. Complete engrossment in sports interfered with his studies.
[ترجمه ترگمان]engrossment کامل در ورزش با مطالعات او اختلال ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]مشغول شدن کامل در ورزش باعث دخالت در مطالعات او شد
[ترجمه گوگل]مشغول شدن کامل در ورزش باعث دخالت در مطالعات او شد
4. "Specialty, Concentration, and Engrossment", we are willing to be friends with more enterprises, and dedicate our wisdom and promise of customer services.
[ترجمه ترگمان]\"Specialty، تمرکز، and Engrossment\"، ما تمایل داریم که با شرکت های بیشتری دوست باشیم و حکمت و تعهد خود را به خدمات مشتری اختصاص دهیم
[ترجمه گوگل]'تخصص، تمرکز و انگیزه'، ما مایل هستیم که با شرکت های بیشتری دوست باشیم و دانش و وعده خود را برای خدمات مشتری اختصاص دهیم
[ترجمه گوگل]'تخصص، تمرکز و انگیزه'، ما مایل هستیم که با شرکت های بیشتری دوست باشیم و دانش و وعده خود را برای خدمات مشتری اختصاص دهیم
5. John was reading with engrossment.
[ترجمه ترگمان] جان \"داشت با\" engrossment \"کتاب میخوند\"
[ترجمه گوگل]جان خوابیده بود
[ترجمه گوگل]جان خوابیده بود
6. Amdng all the factors that causes land degradation, the engrossment and the destruction to land resource in the steel industry and mining are not an ignorant aspect.
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل تمام عواملی که باعث تخریب زمین، تخریب و تخریب منابع ارضی در صنعت فولاد و استخراج معدن می شوند، جنبه ignorant ندارند
[ترجمه گوگل]تمام عواملی که باعث تخریب زمین، زوال و تخریب منابع زمین در صنعت فولاد و معدن می شوند، نادیده گرفته نمی شود
[ترجمه گوگل]تمام عواملی که باعث تخریب زمین، زوال و تخریب منابع زمین در صنعت فولاد و معدن می شوند، نادیده گرفته نمی شود
7. In the reform, Haidian District People's Court has taken the mode of "one judge, more assistants and more engrossment clerks" in the criminal summary procedure.
[ترجمه ترگمان]در این اصلاحات، دادگاه مردم ناحیه Haidian حالت \"یک قاضی، دستیاران و کارمندان بیشتر engrossment\" را در روش خلاصه جنایی اتخاذ کرده است
[ترجمه گوگل]در اصلاحات، دادگاه قضایی دادگاه حیدین، حالت 'یک قاضی، دستیارهای بیشتر و کارفرمایان متخلف' را در روش خلاف شکنجه گرفته است
[ترجمه گوگل]در اصلاحات، دادگاه قضایی دادگاه حیدین، حالت 'یک قاضی، دستیارهای بیشتر و کارفرمایان متخلف' را در روش خلاف شکنجه گرفته است
8. In many ways he was the ultimate fan, and most of his biographers have commented on his engrossment with sport, but few have explored this topic and its meaning in depth.
[ترجمه ترگمان]از بسیاری جهات او طرفدار نهایی بود و بیشتر زندگینامه نویسان او در مورد engrossment با ورزش اظهار نظری کرده اند، اما تعداد کمی از آن ها این موضوع و معنای آن را در عمق بررسی کرده اند
[ترجمه گوگل]از بسیاری جهات او طرفدار نهایی بود و اکثر فیلمنامه نویسانش درباره زوج خود را با ورزش توضیح دادند، اما تعداد کمی از این موضوع و معنی آن را عمیق درک کرده اند
[ترجمه گوگل]از بسیاری جهات او طرفدار نهایی بود و اکثر فیلمنامه نویسانش درباره زوج خود را با ورزش توضیح دادند، اما تعداد کمی از این موضوع و معنی آن را عمیق درک کرده اند
پیشنهاد کاربران
مشغولیت کامل، جلب کامل
1. The solicitor was not happy with the engrossment and the will was executed again five days later, this time witnessed by two Italian gentlemen.
وکیل از متن نهایی سند راضی نبود و وصیت نامه پنج روز بعد دوباره اجرا شد که این بار دو آقای ایتالیایی شاهد آن بودند.
2. Mona, on the other hand, exploits Nuri largely for egoistic satisfaction though she is initially simply intrigued by his engrossment with her.
از سوی دیگر ، مونا ، نوری را تا حد زیادی برای رضایت خودخواهانه مورد سو استفاده قرار می دهد ، گرچه در ابتدا او را به اشتیاق جلب کامل شیفته می کند.
3. The conflict was just too involved, and initially removed from western engrossment that only few knew what to think.
درگیری بیش از حد پیچیده بود و در ابتدا از متن لایحه قانونی غرب حذف شد که فقط تعداد کمی می دانستند که چه فکری کنند.
4. In fact, the films' engrossment with political features can help intersect any governmental boundaries China may face in trying to spread its power.
در حقیقت ، درگیری فیلم با ویژگی های سیاسی می تواند به مرزهای دولتی که چین ممکن است در تلاش برای گسترش قدرت خود با آن روبرو شود ، کمک کند.
5. Engrossment refers to the one's desire to understand the person's, who is cared - for, physical and personal situation.
اشتیاق به تمایل فرد برای درک شرایط جسمی و شخصی فرد مورد مراقبت اشاره دارد.
6. Her engrossment in her own reflection irritated him, so he did not look at her.
درگیری او در بازتاب ذهن خودش او را اذیت می کرد، بنابراین به او توجه نکرد.
7. Both terms express the engrossment of the self in an object.
هر دو اصطلاح بیانگر غرق شدن خود در یک چیز هستند.
8. The parties' advisers encourage the parties to have one final read through the engrossments before execution.
اصحاب دعوی ، طرفین را تشویق می کنند که قبل از اجرا، آخرین تنظیم متن نهایی سند را برای خود بخوانند.
9. The tenant's solicitor has to check the engrossment against the agreed form attached to the agreement for lease.
وکیل مستأجر باید متن نهایی سند اجاره را در برابر فرم توافق شده پیوست قرارداد مورد بررسی قرار دهد.
10. He missed her former feverish engrossment in the projected lecture series and wanted to bring her back to it.
او دل مشغولی تب و تاب سابق او را در مجموعه سخنرانی های پیش بینی شده از دست داد و می خواست او را به آن بازگرداند.
11. The whole tendency of the age is towards cynicism, indifference, self - engrossment.
تمام گرایش عصر به سمت بدبینی ، بی تفاوتی ، درگیر شدن با خود است.
12. Charlotte's engrossment in her new life, her eagerness to please her master, was a contemptible weakness to this embittered heart.
اشتیاق شارلوت در زندگی جدیدش ، اشتیاق او برای جلب رضایت استادش ، نقطه ضعفی تحقیرآمیز برای این قلب رنجیده خاطر بود.
13. If you provide me with an engrossment, I will forward it to my clients for execution.
اگر برای من یک مشغولیت فراهم کنید، آن را برای انجام به مشتریانم ارسال می کنم.
14. At Eton, in his time, the engrossment with classics was such as to keep out religious instruction!
در دانشکده او ، اشتیاق به کلاسهای کلاسیک ( رقص یا موسیقی ) به گونه ای بود که جلوی دستورات مذهبی می ایستاد!
Engrossment ( noun ) = متن نهایی سند یا لایحه قانونی، درگیری، مشغولیت، دل مشغولی، اشتیاق، غرق شدگی ( در فکر یا عملی ) ، جلب کامل
committee on engrossment = کمیته اشتغال
self - engrossment = خود درگیری ، خود شیفتگی
معانی دیگر >>>>>>> درشت نویسی، تحریر، استنساخ، احتکار ( خرید یکجا ) ، غوطه وری
وکیل از متن نهایی سند راضی نبود و وصیت نامه پنج روز بعد دوباره اجرا شد که این بار دو آقای ایتالیایی شاهد آن بودند.
2. Mona, on the other hand, exploits Nuri largely for egoistic satisfaction though she is initially simply intrigued by his engrossment with her.
از سوی دیگر ، مونا ، نوری را تا حد زیادی برای رضایت خودخواهانه مورد سو استفاده قرار می دهد ، گرچه در ابتدا او را به اشتیاق جلب کامل شیفته می کند.
3. The conflict was just too involved, and initially removed from western engrossment that only few knew what to think.
درگیری بیش از حد پیچیده بود و در ابتدا از متن لایحه قانونی غرب حذف شد که فقط تعداد کمی می دانستند که چه فکری کنند.
4. In fact, the films' engrossment with political features can help intersect any governmental boundaries China may face in trying to spread its power.
در حقیقت ، درگیری فیلم با ویژگی های سیاسی می تواند به مرزهای دولتی که چین ممکن است در تلاش برای گسترش قدرت خود با آن روبرو شود ، کمک کند.
5. Engrossment refers to the one's desire to understand the person's, who is cared - for, physical and personal situation.
اشتیاق به تمایل فرد برای درک شرایط جسمی و شخصی فرد مورد مراقبت اشاره دارد.
6. Her engrossment in her own reflection irritated him, so he did not look at her.
درگیری او در بازتاب ذهن خودش او را اذیت می کرد، بنابراین به او توجه نکرد.
7. Both terms express the engrossment of the self in an object.
هر دو اصطلاح بیانگر غرق شدن خود در یک چیز هستند.
8. The parties' advisers encourage the parties to have one final read through the engrossments before execution.
اصحاب دعوی ، طرفین را تشویق می کنند که قبل از اجرا، آخرین تنظیم متن نهایی سند را برای خود بخوانند.
9. The tenant's solicitor has to check the engrossment against the agreed form attached to the agreement for lease.
وکیل مستأجر باید متن نهایی سند اجاره را در برابر فرم توافق شده پیوست قرارداد مورد بررسی قرار دهد.
10. He missed her former feverish engrossment in the projected lecture series and wanted to bring her back to it.
او دل مشغولی تب و تاب سابق او را در مجموعه سخنرانی های پیش بینی شده از دست داد و می خواست او را به آن بازگرداند.
11. The whole tendency of the age is towards cynicism, indifference, self - engrossment.
تمام گرایش عصر به سمت بدبینی ، بی تفاوتی ، درگیر شدن با خود است.
12. Charlotte's engrossment in her new life, her eagerness to please her master, was a contemptible weakness to this embittered heart.
اشتیاق شارلوت در زندگی جدیدش ، اشتیاق او برای جلب رضایت استادش ، نقطه ضعفی تحقیرآمیز برای این قلب رنجیده خاطر بود.
13. If you provide me with an engrossment, I will forward it to my clients for execution.
اگر برای من یک مشغولیت فراهم کنید، آن را برای انجام به مشتریانم ارسال می کنم.
14. At Eton, in his time, the engrossment with classics was such as to keep out religious instruction!
در دانشکده او ، اشتیاق به کلاسهای کلاسیک ( رقص یا موسیقی ) به گونه ای بود که جلوی دستورات مذهبی می ایستاد!
Engrossment ( noun ) = متن نهایی سند یا لایحه قانونی، درگیری، مشغولیت، دل مشغولی، اشتیاق، غرق شدگی ( در فکر یا عملی ) ، جلب کامل
committee on engrossment = کمیته اشتغال
self - engrossment = خود درگیری ، خود شیفتگی
معانی دیگر >>>>>>> درشت نویسی، تحریر، استنساخ، احتکار ( خرید یکجا ) ، غوطه وری
کلمات دیگر: