کلمه جو
صفحه اصلی

expropriate


معنی : مصادره کردن، سلب مالکیت کردن از، از تملک در اوردن
معانی دیگر : (گرفتن ملک و غیره از صاحب آن برای منظورهای عام المنفعه مثلا کشیدن جاده) سلب مالکیت کردن (به واسطه ی افتادن در طرح)، به زور ستاندن، (از نظر مالی یا ملکی) اجحاف کردن، دزدیدن، غصب کردن، بالاکشیدن، (ملک و غیره را) از دیگری به خود انتقال دادن

انگلیسی به فارسی

سلب مالکیت کردن از، از تملک در آوردن


انصراف دادن، سلب مالکیت کردن از، مصادره کردن، از تملک در اوردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: expropriates, expropriating, expropriated
مشتقات: expropriable (adj.), expropriation (n.), expropriator (n.)
(1) تعریف: to take or transfer without permission.
مشابه: appropriate, commandeer, grab, usurp

(2) تعریف: to take property away from, usu. by legal or official action.
مشابه: condemn, confiscate, dispossess, evict

- The Communist Party expropriated landowners.
[ترجمه ترگمان] سلب مالکیت مالکان حزب کمونیست را ضبط کرد
[ترجمه گوگل] حزب کمونیست صاحب مال زمین شد

• confiscate, requisition, take away, deprive of ownership
if someone expropriates something, they take it away from its owner; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] سلب مالکیت کردن، مصادره کردن، خلع ید کردن

مترادف و متضاد

مصادره کردن (فعل)
requisition, confiscate, seize, escheat, sequester, expropriate

سلب مالکیت کردن از (فعل)
expropriate

از تملک در اوردن (فعل)
expropriate

seize


Synonyms: accroach, annex, appropriate, arrogate, assume, commandeer, confiscate, deprive of property, dispossess, impound, preempt, requisition, sequester, take, take over


Antonyms: appropriate, distribute, give


جملات نمونه

1. Legislation was introduced to expropriate land from absentee landlords and redistribute it to peasants.
[ترجمه ترگمان]قانونگذاری به expropriate زمین از زمین داران absentee داده شد و توزیع آن را به دهقانان توزیع کرد
[ترجمه گوگل]قانون اساسی برای تخفیف زمین از مالکان غیبت و توزیع آن به دهقانان معرفی شد

2. They wanted to expropriate a three-mile strip along the river, 159 acres in size.
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواستند در طول رودخانه در عرض سه مایلی رودخانه به اندازه سه کیلومتر فاصله داشته باشند
[ترجمه گوگل]آنها می خواستند یک نوار سه مایل در امتداد رودخانه را به اندازه 159 هکتار اندازه گیری کنند

3. Threats to expropriate, always a gimmick to increase popularity, never materialised.
[ترجمه ترگمان]تهدیدها علیه expropriate، همیشه یک حیله برای افزایش محبوبیت است، هرگز عملی نشد
[ترجمه گوگل]تهدید به سوءاستفاده، همیشه یک انگیزه برای افزایش محبوبیت، هرگز تحقق نیافت

4. The grateful colonists used the opportunity to expropriate the cattle and other assets of the fugitives.
[ترجمه ترگمان]مهاجران سپاسگزار از این فرصت استفاده کردند تا گاو و دیگر دارایی های فراریان را نابود کنند
[ترجمه گوگل]استعمارگران سپاسگزار از این فرصت برای گاو و سایر دارایی های فراری استفاده کردند

5. If it were to expropriate their property it would have to compensate them with scarce foreign exchange.
[ترجمه ترگمان]اگر قرار بود اموال و املاک خود را expropriate، ناچار بود آن ها را با ارز خارجی کمیاب جبران کند
[ترجمه گوگل]اگر اموال خود را از بین ببرند، مجبور خواهد شد که آنها را با اوراق قرضه کم، جبران کنند

6. The state may, for the public interest, expropriate or take over land for public use, and pay compensation in accordance with the law.
[ترجمه ترگمان]دولت ممکن است برای منافع عمومی، اجاره دادن زمین برای استفاده عمومی و پرداخت غرامت مطابق با قانون باشد
[ترجمه گوگل]دولت می تواند در جهت منافع عمومی، زمین را برای استفاده عمومی مورد استفاده قرار دهد یا زمین را جبران کند و طبق قانون، جبران خسارت کند

7. The State can expropriate lands with certain compensation for the needs of public interests in accordance of the law according to the 10th provision in "Constitution ".
[ترجمه ترگمان]با توجه به قانون دهم قانون اساسی، دولت می تواند با جبران مشخصی از نیاز به منافع عمومی بر طبق قانون، به آن کشور وارد شود
[ترجمه گوگل]دولت با توجه به مقررات دهم قانون اساسی، می تواند زمین را با جبران خسارت خاصی برای نیازهای منافع عمومی مطابق با قانون جبران کند

8. Another popular money-making scheme saw some "greedy princes" expropriate land from commoners.
[ترجمه ترگمان]یک طرح معروف دیگر، \"امیران حریص\" را دید که از مردم عادی زمین گرفته بودند
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از طرح های پولی معروف، برخی از سرزمین های مستبد حریص را از طرف عادالنهاران دید

9. Campbell reported that it would require $ 37 000 to expropriate the land needed.
[ترجمه ترگمان]\"کمپبل\" گزارش داد که نیاز به ۳۷ هزار دلار برای پاک سازی زمین مورد نیاز خواهد بود
[ترجمه گوگل]کمپبل گزارش داد که این مبلغ 37000 دلار نیاز دارد تا زمین مورد نیاز را تخلیه کند

10. The prime minister, Valdis Dombrovskis, is refusing to make the spending cuts mandated by international lenders and has floated a new law that would partially expropriate foreign banks' loan books.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر، Valdis Dombrovskis، از ایجاد کاهش هزینه های اجباری توسط وام دهندگان بین المللی امتناع می کند و قانون جدیدی را شناور کرده است که بخشی از کتاب های وام بانک های خارجی را پوشش می دهد
[ترجمه گوگل]نخست وزیر، والدس Dombrovskis، از دادن وجوه نقد توسط وام دهندگان بین المللی اجتناب می ورزد و قانون جدیدی را تصویب می کند که بخشی از کتاب های وام بانکی خارجی را تخریب می کند

11. " shall be modified as "The state may, for the public interest, expropriate or take over land for public use, and pay compensation in accordance with the law.
[ترجمه ترگمان]\"باید به گونه ای اصلاح شود که\" دولت ممکن است برای منافع عمومی، expropriate یا تصرف زمین برای استفاده عمومی، و پرداخت غرامت مطابق با قانون، اصلاح شود
[ترجمه گوگل]'باید اصلاح شود به عنوان' دولت ممکن است برای منافع عمومی، جاسوسی و یا گرفتن زمین برای استفاده عمومی، و پرداخت جبران مطابق با قانون

12. It is a difficult job and a topic of general interest in the present reform of cultivated land expropriation system to expropriate land according to price of the cultivated land.
[ترجمه ترگمان]این کار دشواری است و موضوع علاقه کلی به اصلاح موجود نظام سلب مالکیت زمین زراعی به expropriate زمین با توجه به قیمت زمین زراعی است
[ترجمه گوگل]این یک کار دشوار و موضوعی است که منافع عمومی در اصلاح کنونی سیستم سلب مالکیت زمین مورد استفاده قرار می گیرد تا زمین را با توجه به قیمت زمین های کشت شده تخلیه کند

13. Monetary inflation, then, acts as a hidden "tax" by which the early receivers expropriate (i. e., gain at the expense of) the late receivers.
[ترجمه ترگمان]پس از آن تورم پول به عنوان یک \"مالیات مخفی\" که توسط آن گیرنده های اولیه expropriate (i)اعمال می شوند عمل می کند ای, سود (خرج)دریافت کنندگان دیر را به دست آورید
[ترجمه گوگل]پس از آن، تورم پولی به عنوان یک مالیات مخفی عمل می کند که گیرندگان اولیه آن را دریافت می کنند (یعنی به نفع هزینه گیرندگان)

14. The State may, in the interest of the public, lawfully expropriate or requisition land and give compensation accordingly.
[ترجمه ترگمان]دولت ممکن است به سود مردم به طور قانونی از زمین درخواست کرده یا درخواست غرامت کند
[ترجمه گوگل]دولت می تواند در جهت منافع عموم، به طور قانونی زمین را تخلیه و یا مجبور سازد و بر طبق آن جبران کند

15. Private capitalists in contrary to what was done in the advanced Western countries over hundreds of years did not have the chance to expropriate the accumulated state wealth then.
[ترجمه ترگمان]سرمایه داران خصوصی بر خلاف آنچه که در کشورهای پیشرفته غربی در طول صدها سال انجام شد، این شانس را نداشتند که ثروت دولتی جمع شوند
[ترجمه گوگل]سرمایه داران خصوصی بر خلاف آنچه که در کشورهای پیشرفته غربی طی صدها سال انجام شد، فرصتی برای انباشت ثروت دولت را نداشتند

lands expropriated for the construction of a hospital

زمین مصادره‌شده برای ساختمان بیمارستان


The funds had been expropriated by Smith.

اسمیت پول‌ها را خورده بود.



کلمات دیگر: