ترک وظیفه
breach of duty
ترک وظیفه
انگلیسی به فارسی
نقض وظیفه
انگلیسی به انگلیسی
• violation of one's responsibility
دیکشنری تخصصی
[حقوق] عدم انجام وظیفه
جملات نمونه
1. There has been a breach of duty by an engine driver in failing to sound his whistle.
[ترجمه ترگمان]در حالی که صدای سوت زدن سوت او به گوش می رسید، صدای موتور اتومبیل به گوش رسید
[ترجمه گوگل]نقض وظیفه یک راننده موتور در شکست دادن صدای سوتش شده است
[ترجمه گوگل]نقض وظیفه یک راننده موتور در شکست دادن صدای سوتش شده است
2. The plaintiff had to prove that the breach of duty was at least a material contributory cause of the harm.
[ترجمه ترگمان]شاکی باید ثابت می کرد که نقض وظیفه دست کم یک دلیل منطقی عملی است
[ترجمه گوگل]شاکی بایستی ثابت کند که نقض وظیفه حداقل به علت آسیب رساندن به مواد است
[ترجمه گوگل]شاکی بایستی ثابت کند که نقض وظیفه حداقل به علت آسیب رساندن به مواد است
3. The breach of duty of care should also be considered from these two special angles.
[ترجمه ترگمان]نقض وظیفه مراقبت نیز باید از این دو زاویه خاص در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]نقض وظیفه مراقبت باید از این دو زوایای خاص نیز محسوب شود
[ترجمه گوگل]نقض وظیفه مراقبت باید از این دو زوایای خاص نیز محسوب شود
4. Secondly, a clear breach of duty, in a contract should be a "first person, after the gentlemen's" detailed provisions related to default and default liability approach.
[ترجمه ترگمان]دوم، نقض آشکار عوارض، در یک قرارداد باید \"شخص اول، بعد از\" مفاد مشروح \"مربوط به پیش فرض و رویکرد بدهی پیش فرض\" آقایان باشد
[ترجمه گوگل]ثانیا، یک نقض روشن وظیفه در یک قرارداد باید 'اولین فردی است که پس از احتیاطات آقایان' مقررات دقیق مربوط به رویکرد مسئولیت پیش فرض و مسئولیت پذیری پیش فرض باشد
[ترجمه گوگل]ثانیا، یک نقض روشن وظیفه در یک قرارداد باید 'اولین فردی است که پس از احتیاطات آقایان' مقررات دقیق مربوط به رویکرد مسئولیت پیش فرض و مسئولیت پذیری پیش فرض باشد
5. The breach of duty by the Trustee may cause him personal liability, but the standard to determine the breach of duty varies in both theory and practice.
[ترجمه ترگمان]نقض وظیفه عضو هیات امنا ممکن است موجب مسئولیت شخصی او شود، اما استاندارد تعیین نقض وظیفه در هر دو نظریه و هم در عمل تغییر می کند
[ترجمه گوگل]نقض وظیفه توسط وکیل ممکن است او را شخصی کند اما استاندارد برای تعیین نقض وظیفه در هر دو نظریه و عمل متفاوت است
[ترجمه گوگل]نقض وظیفه توسط وکیل ممکن است او را شخصی کند اما استاندارد برای تعیین نقض وظیفه در هر دو نظریه و عمل متفاوت است
6. The second chapter focuses on directors' damages for breach of duty of care.
[ترجمه ترگمان]فصل دوم بر مدیرانی است که به نقض وظیفه مراقبت خسارت وارد می کنند
[ترجمه گوگل]فصل دوم تمرکز بر آسیب مدیران برای نقض وظیفه مراقبت است
[ترجمه گوگل]فصل دوم تمرکز بر آسیب مدیران برای نقض وظیفه مراقبت است
7. It would be a breach of duty for the guard to leave before his replacement comes.
[ترجمه ترگمان]این یک نقض وظیفه است تا قبل از اینکه replacement برسد، از اینجا بروند
[ترجمه گوگل]این یک نقض وظیفه است که گارد را ترک کند تا جایگزین او شود
[ترجمه گوگل]این یک نقض وظیفه است که گارد را ترک کند تا جایگزین او شود
8. Breach of duty of care is a vital requirement for establishment of medical negligence liability.
[ترجمه ترگمان]نقض وظیفه مراقبت، شرط حیاتی برای ایجاد مسئولیت غفلت پزشکی است
[ترجمه گوگل]نقض وظیفه مراقبت یک ضرورت حیاتی برای ایجاد مسئولیت غفلت پزشکی است
[ترجمه گوگل]نقض وظیفه مراقبت یک ضرورت حیاتی برای ایجاد مسئولیت غفلت پزشکی است
9. The crime of breach of duty concerning epidemical prevention and cure is categorized as a specific crime of dereliction of duty. ollege students deemed as a special social group.
[ترجمه ترگمان]جرم نقض وظیفه مربوط به پیش گیری و درمان epidemical به عنوان یک جرم خاص از وظیفه در نظر گرفته می شود دانشجویان ollege به عنوان یک گروه اجتماعی خاص تلقی می شوند
[ترجمه گوگل]جرم نقض وظیفه در مورد پیشگیری و درمان بیماری همه گیر به عنوان یک جرم خاص برای لغو وظیفه محسوب می شود دانش آموزان را به عنوان یک گروه اجتماعی خاص تلقی می کنند
[ترجمه گوگل]جرم نقض وظیفه در مورد پیشگیری و درمان بیماری همه گیر به عنوان یک جرم خاص برای لغو وظیفه محسوب می شود دانش آموزان را به عنوان یک گروه اجتماعی خاص تلقی می کنند
10. It is the breach of duty of organization that turns mass's peaceful demonstration to violent clash.
[ترجمه ترگمان]این نقض وظیفه سازمان است که تظاهرات مسالمت آمیز را به برخوردهای خشونت آمیز تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]این نقض وظیفه سازمان است که تظاهرات مسالمت آمیز توده ای را به سوی برخورد خشونت آمیز تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]این نقض وظیفه سازمان است که تظاهرات مسالمت آمیز توده ای را به سوی برخورد خشونت آمیز تبدیل می کند
11. The punishable causations were corruption and breach of duty.
[ترجمه ترگمان]مجازات قابل مجازات، فساد و نقض وظیفه بود
[ترجمه گوگل]عواقب مجازات فساد و نقض وظیفه بود
[ترجمه گوگل]عواقب مجازات فساد و نقض وظیفه بود
12. If teachers do not use reasonable care, there is a breach of duty, and they are negligent.
[ترجمه ترگمان]اگر معلمان از مراقبت مناسب استفاده نکنند، یک نقض وظیفه وجود دارد و آن ها مسامحه می کنند
[ترجمه گوگل]اگر معلمان از مراقبت های معقول استفاده نکنند، نقض وظیفه وجود دارد و آنها بی توجه هستند
[ترجمه گوگل]اگر معلمان از مراقبت های معقول استفاده نکنند، نقض وظیفه وجود دارد و آنها بی توجه هستند
13. In order to break the chain of causation the third party act must be independent of the breach of duty.
[ترجمه ترگمان]برای شکستن زنجیر علیت، عمل شخص ثالث باید مستقل از نقض وظیفه باشد
[ترجمه گوگل]به منظور شکستن زنجیره ای از علیت، عمل سوم شخص باید از نقض وظیفه مستقل باشد
[ترجمه گوگل]به منظور شکستن زنجیره ای از علیت، عمل سوم شخص باید از نقض وظیفه مستقل باشد
14. In the event neither the manager nor the owners were held to be in breach of duty.
[ترجمه ترگمان]در این صورت نه مدیر و نه مالکان موظف بودند که به وظیفه خود عمل کنند
[ترجمه گوگل]در صورتی که نه مدیر و نه صاحبان آنها در معرض نقض وظیفه قرار نگرفتند
[ترجمه گوگل]در صورتی که نه مدیر و نه صاحبان آنها در معرض نقض وظیفه قرار نگرفتند
کلمات دیگر: