1. a confidential agent
مامور سری
2. in a confidential tone
با لحن اطمینان بخش
3. this information is highly confidential
این اطلاعات بسیار محرمانه است.
4. Revealing confidential information to a rival company could land you in serious trouble with your boss.
[ترجمه موسی] افشای اطلاعات محرمانه برای یک شرکت رقیب می تواند شما را با رئیس خود درگیر مشکلات جدی کند.
[ترجمه ترگمان]کسب اطلاعات محرمانه برای یک شرکت رقیب می تواند شما را به دردسر جدی با رئیستان نشان دهد
[ترجمه گوگل]افشای اطلاعات محرمانه به یک شرکت رقیب می تواند شما را درگیر مشکلات جدی با رئیس شما کند
5. All information will be treated as strictly confidential.
[ترجمه ترگمان]همه اطلاعات به شدت محرمانه تلقی خواهند شد
[ترجمه گوگل]تمام اطلاعات به شدت محرمانه محسوب می شوند
6. She accused them of leaking confidential information about her private life.
[ترجمه موسی] وی آنها را به درز اطلاعات محرمانه درباره زندگی خصوصی اش متهم کرد.
[ترجمه ترگمان]او آن ها را به افشای اطلاعات محرمانه در مورد زندگی خصوصی اش متهم کرد
[ترجمه گوگل]او متهم به نشت اطلاعات محرمانه در مورد زندگی خصوصی او شد
7. The affair must be kept confidential.
[ترجمه موسی] این ماجرا باید محرمانه باقی بماند.
[ترجمه ترگمان]این موضوع باید محرمانه بماند
[ترجمه گوگل]این امر باید محرمانه باشد
8. Your medical records are strictly confidential .
[ترجمه موسی] سوابق پزشکی شما کاملاً محرمانه است.
[ترجمه ترگمان]سوابق پزشکی تو کاملا محرمانه است
[ترجمه گوگل]سوابق پزشکی شما به شدت محرمانه است
9. A doctor who gives away confidential information about patients is not behaving professionally.
[ترجمه موسی] پزشکی که اطلاعات محرمانه ای در مورد بیماران می دهد ، به طور حرفه ای رفتار نمی کند.
[ترجمه ترگمان]پزشکی که اطلاعات محرمانه درباره بیماران را کنار می گذارد، به طور حرفه ای رفتار نمی کند
[ترجمه گوگل]یک پزشک که اطمینان اطلاعات محرمانه را در مورد بیماران می دهد، به طور حرفه ای رفتار نمی کند
10. He locked the confidential documents in his filing cabinet.
[ترجمه ترگمان]اسناد محرمانه را در کابینت filing قفل کرد
[ترجمه گوگل]او اسناد محرمانه را در کابینه پرونده اش قفل کرد
11. The plan has to remain confidential at least until the local elections are out of the way.
[ترجمه ترگمان]این برنامه حداقل تا زمانی که انتخابات محلی از مسیر خارج شود، باید محرمانه بماند
[ترجمه گوگل]این برنامه حداقل تا زمانی که انتخابات محلی از راه دور نباشد، محرمانه باقیمانده است
12. She is a confidential secretary of Mr. Smith.
[ترجمه ترگمان]او منشی محرمانه اقای اسمیت است
[ترجمه گوگل]او دبیر محرمانه آقای اسمیت است
13. He revealed who leaked a confidential police report.
[ترجمه رضا] او نشان دادکه چه کسی گزارش محرمانه پلیس را افشا کرده.
[ترجمه ترگمان]اون فاش کرد که گزارش پلیس محرمانه رو لو داده
[ترجمه گوگل]او معلوم شد که گزارش پلیس محرمانه منتشر شده است
14. An anonymous tipster has leaked confidential government information to the press.
[ترجمه ترگمان]یک tipster ناشناس اطلاعات محرمانه دولت را به مطبوعات درز کرده است
[ترجمه گوگل]خبرنگار ناشناس اطلاعات مربوط به اطلاعات محرمانه را به مطبوعات منتقل کرده است