فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: considers, considering, considered
• (1) تعریف: to think about carefully; reflect on.
• مترادف: cogitate, deliberate, mull over, reflect, ruminate, study, think
• مشابه: call, consult, contemplate, debate, meditate, ponder, revolve, view, weigh
- I need time to consider the matter before making a decision.
[ترجمه محمد م] من قبل از تصمیم گیری نیاز دارم که در خصوص این موضوع بیشتر فکر کنم .
[ترجمه محمد م] قبل از گرفتن تصمیم، برای بررسی بیشتر موضوع به زمان نیاز دارم
[ترجمه samir_8203] قبل از تصمیم گیری به وقت بیشتری ( برای برسی بیشتر ) نیاز دارم
[ترجمه amir00] قبل از تصمیم گیری برای بررسی ( کردن ) موضوع نیاز به زمان دارم.
[ترجمه امیرمحسن] من قبل از تصمیم گیری، برای بررسی موضوع، به زمان نیاز دارم.
[ترجمه فرشاد] من قبل از انتخاب و تصمیم گیری ، زمانی برای تفکر و سنجش ماجرا نیاز دارم .
[ترجمه آبان مهر] من قبل از تصمیم گیری به زمانی برای تفکر در باره موضوع لازم دارم
[ترجمه ترگمان] من قبل از تصمیم گیری به زمان نیاز دارم
[ترجمه گوگل] من قبل از تصمیم گیری به این موضوع نیاز دارم
- Have you considered what the rest of us should do?
[ترجمه محمد م] آیا به این فکر کرده اید که بقیه ما باید چکار کنند ؟
[ترجمه samir_8203] به این که بقیه قرار است چه کار کنند فکر کرده ای؟
[ترجمه فرزانه جمشیدی] من تو را ب عنوان صمیمی ترین دوستم در نظر میگیرم
[ترجمه مریم] آیا فکر کرده اید که مابقی ما باید چکار کنند؟
[ترجمه ترگمان] فکر کردی بقیه ما باید چیکار کنیم؟
[ترجمه گوگل] آیا در نظر دارید که بقیه ما باید چه کار کنیم؟
• (2) تعریف: to think about as a possible selection or option.
• مشابه: contemplate, weigh
- I don't think they even considered her for the position because of her lack experience.
[ترجمه محمد م] من فکر نمیکنم که آنها حتی او را برای این منصب بررسی کنند چون که او کمبود تجربه دارد .
[ترجمه ترگمان] فکر نمی کنم به خاطر فقدان تجربه، او را به خاطر این موقعیت در نظر گرفته باشند
[ترجمه گوگل] من فکر نمی کنم حتی او را به دلیل موقعیت کم تجربه او در نظر بگیرم
- Have you ever considered Florida for a vacation?
[ترجمه ترگمان] آیا تا به حال فلوریدا را برای تعطیلات در نظر گرفته اید؟
[ترجمه گوگل] آیا تا به حال فلوریدا را برای تعطیلات در نظر گرفته اید؟
- He's considering quitting his present job.
[ترجمه ترگمان] اون داره از کار فعلی اش دست بر می گیره
[ترجمه گوگل] او به دنبال ترک شغل فعلی خود است
• (3) تعریف: to judge; deem; regard as.
• مترادف: deem, esteem, judge
• مشابه: account, adjudge, assess, believe, call, count, estimate, evaluate, find, opine, repute, see, suppose, think
- I consider you my closest friend.
[ترجمه محمد م] من تو را نزدیک ترین دوستم در نظر می گیرم.
[ترجمه فرزانه جمشیدی] من تو را ب عنوان نزدیک ترین دوستم در نظر میگیرم
[ترجمه ترگمان] فکر می کنم تو نزدیک ترین دوست منی
[ترجمه گوگل] من تو را نزدیک ترین دوستت را می بینم
- She considered her friend's apartment huge compared with her tiny one in the city.
[ترجمه جهان] او آپارتمان دوستش را درمقایسه بایک شهرکوچک. بزرگ درنظرگرفت
[ترجمه ترگمان] او آپارتمان دوست خود را در مقایسه با شهر کوچک خود در شهر بزرگ در نظر گرفت
[ترجمه گوگل] او آپارتمان دوست خود را بزرگ در مقایسه با کوچک او در شهر در نظر گرفته است
- Shakespeare is considered to be one of the greatest writers of the English language.
[ترجمه ترگمان] شکسپیر یکی از بزرگ ترین نویسندگان زبان انگلیسی محسوب می شود
[ترجمه گوگل] شکسپیر یکی از بزرگترین نویسندگان زبان انگلیسی است
- The parents didn't consider it necessary to take the child to the doctor.
[ترجمه علی] والدین بردن کودک به پزشک را ضروری محسوب نکردند
[ترجمه مریم] والدین این را لحاظ نکردند که بردن کودک به پزشک ضروریست
[ترجمه ترگمان] پدر و مادر در نظر نداشتند که کودک را به پزشک ببرند
[ترجمه گوگل] والدین لازم نبود که کودک را به دکتر ببریم
- I consider the project finished and don't intend to devote any more time to it.
[ترجمه علی] من پروژه را تمام شده محسوب می کنم و قصد ندارم وقت بیشتری صرف آن کنم
[ترجمه ترگمان] من فکر می کنم که پروژه تمام شده بود و قصد ندارم وقت بیشتری را صرف آن کنم
[ترجمه گوگل] من این پروژه را تمام کرده ام و قصد ندارم بیشتر به آن اختصاص دهم
• (4) تعریف: take into account; keep in mind.
• مترادف: allow for, regard, take into account
• متضاد: disregard, ignore
• مشابه: consult, count, heed, make allowance for, mark, take note of
- The judge will consider his lack of a criminal record in deciding what his punishment will be.
[ترجمه ترگمان] قاضی فقدان سابقه کیفری را در تصمیم گیری در مورد این که مجازات او چه خواهد بود، در نظر خواهد گرفت
[ترجمه گوگل] قاضی در مورد تصمیم گیری درباره مجازات او، عدم وجود سابقه کیفری را در نظر خواهد گرفت
- His score was really not bad if you consider that he had never played golf before.
[ترجمه ترگمان] اگر فکر کنید که قبلا هرگز گلف بازی نکرده بود، امتیاز او واقعا بد نبود
[ترجمه گوگل] نمره او واقعا بد نیست اگر شما در نظر داشته باشید که او قبلا هرگز گلف بازی نکرد
• (5) تعریف: to describe or talk about in a thoughtful way, looking at various aspects of a particular subject.
• مترادف: discuss
- In tonight's lecture, the professor will consider the issues relating to the development of alternative fuels.
[ترجمه ترگمان] در سخنرانی امشب، پروفسور مسائل مربوط به توسعه سوخت های جایگزین را بررسی خواهد کرد
[ترجمه گوگل] در سخنرانی امشب، استاد مسائل مربوط به توسعه سوخت های جایگزین را در نظر خواهد گرفت
• (6) تعریف: to hold in esteem; regard highly.
• مترادف: esteem, honor, respect, value
• مشابه: appreciate, favor, regard
- He is highly considered by the whole community.
[ترجمه ترگمان] او به شدت توسط کل جامعه مورد توجه قرار می گیرد
[ترجمه گوگل] او در کل جامعه مورد توجه قرار گرفته است
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to reflect carefully or with deliberation.
• مترادف: cogitate, contemplate, deliberate, mull, ponder, reflect, study, think
• مشابه: brood, meditate, ruminate, see
- This is a big decision, so let me consider for a moment.
[ترجمه ترگمان] این یک تصمیم بزرگ است، پس بگذارید یک لحظه فکر کنم
[ترجمه گوگل] این یک تصمیم بزرگ است، بنابراین اجازه دهید برای یک لحظه در نظر بگیرم