1. He is now co-partner in a new property company.
[ترجمه ترگمان]او اکنون در یک شرکت دارایی جدید شریک است
[ترجمه گوگل]او اکنون همکار یک شرکت املاک جدید است
2. By the mid-1980s he had been senior partner or managing co-partner in twenty projects worth well over a billion dollars.
[ترجمه ترگمان]در اواسط دهه ۱۹۸۰، او شریک ارشد یا مدیریت هم کار در بیست پروژه به ارزش بیش از یک میلیارد دلار بود
[ترجمه گوگل]اواسط دهه 1980، او شریک ارشد یا مدیریت همکاری در بیست پروژه با ارزش بیش از یک میلیارد دلار بود
3. Jin Shajiang achieved cast tiger of copartner Zhu Xiao to say.
[ترجمه ترگمان]جین Shajiang در Xiao copartner در to to به دست آورد
[ترجمه گوگل]جین شجاییان به بچهای که از زو Xiao همکاری می کند، می گوید
4. Most copartner itself does not play game, let us judge which game to be able to succeed difficulty is very great, venture capital investment is to bet what do not have a such onefold game.
[ترجمه ترگمان]بیشتر خود copartner بازی نمی کنند، اجازه دهید داوری کنیم که کدام بازی موفق خواهد بود، بسیار عالی است، سرمایه گذاری مشترک سرمایه گذاری شرط ببندد که چه چیزی یک بازی onefold ندارد
[ترجمه گوگل]اکثر متقاضیان خود بازی را بازی نمی کنند، بگذارید ما قضاوت کنیم که کدام یک از بازی ها بتوانند مشکل را حل کنند، بسیار عالی است، سرمایه گذاری در سرمایه گذاری، شرط بندی این است که بازی چنین یک بازی را نداشته باشیم
5. He is a copartner of the attorney office.
[ترجمه ترگمان] اون کارمند اداره وکیل - ه
[ترجمه گوگل]او یکی از طرفداران وکالت است
6. IDGVC copartner Mao Chengyu expresses to our newspaper.
[ترجمه ترگمان]IDGVC copartner Mao Chengyu به روزنامه ما اشاره می کند
[ترجمه گوگل]مائو Chengyu همکاران IDGVC به روزنامه ما می گوید
7. Deng Feng of aurora borealis copartner thinks.
[ترجمه ترگمان]Deng Feng از شفق شمالی به این فکر می کند
[ترجمه گوگل]دنگ فنگ از همجنسگرایان aurora borealis فکر می کند
8. Group of Chinese larch China and American copartner are same, it is shoppy associate.
[ترجمه ترگمان]گروه larch چینی، چین و copartner آمریکایی نیز مشابه آن هستند، این گروه وابسته به shoppy است
[ترجمه گوگل]گروه چینی چینی چین و همسایگان آمریکایی همانند است، همکار Shoppy
9. Open bright achieve the copartner Tong Shihao that cast to express, he values the development perspective of network game future, think network game can keep annual 40% right-and-left net rise.
[ترجمه ترگمان]به منظور دستیابی به اهداف توسعه شبکه در آینده، او از دیدگاه توسعه آینده بازی شبکه ارزش قایل می شود و فکر می کند که بازی شبکه می تواند سالانه ۴۰ درصد افزایش یابد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که بازی شبکه می تواند 40٪ افزایش سالانه سمت راست و چپ را حفظ کند
10. And common copartner has had 3 it is the classmate of answer dawn EMBA mostly.
[ترجمه ترگمان]و copartner (copartner)هم ۳ تا از هم کلاسی است که اکثرا در صبح زود به آن پاسخ می دهند
[ترجمه گوگل]و همکار مشترک 3 ساله بوده است
11. This just becomes these achieving to drop the biggest sore point of copartner.
[ترجمه ترگمان]این تنها به این دست یابی به این دست یابی به بزرگ ترین نقطه دردناک of تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]این تنها این است که رسیدن به بزرگترین نقطه همجنس گرایی را کنار بگذارد
12. This person is Anlan of soft silver - colored copartner.
[ترجمه ترگمان]این فرد Anlan از copartner نرم نقره ای است
[ترجمه گوگل]این شخص Anlan از همتایان رنگ نقره ای نرم است