کلمه جو
صفحه اصلی

conceal


معنی : پوشاندن، پنهان کردن، مخفی کردن، نهفتن، نهان کردن
معانی دیگر : قایم کردن، گم زدن، آبشتن، نهنبیدن، افشانکردن، سری نگهداشتن، پرده پوشی کردن، مستور داشتن، کتمان کردن

انگلیسی به فارسی

پنهان کردن، نهان کردن، نهفتن


پنهان کردن، مخفی کردن، پوشاندن، نهان کردن، نهفتن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: conceals, concealing, concealed
مشتقات: concealable (adj.), concealed (adj.), concealer (n.), concealment (n.)
(1) تعریف: to hide or keep hidden from sight.
مترادف: cover, hide, mask, screen, secrete, veil
متضاد: disclose, open, reveal, show
مشابه: cache, camouflage, curtain, ensconce, harbor, obscure, occult, wrap

- He concealed the gift in his desk so that it would be a surprise.
[ترجمه ترگمان] او هدیه را در میزش پنهان کرد تا سورپرایز بشود
[ترجمه گوگل] او هدیه را در میز خود پنهان کرد تا تعجب آور باشد
- This makeup is supposed to conceal your skin's flaws.
[ترجمه ترگمان] این آرایش باید نقص های پوست شما رو پنهان کنه
[ترجمه گوگل] این آرایش باید نقایص پوست شما را پنهان کند
- The safe is concealed behind that painting.
[ترجمه Simin] گاو صندوق پشت نقاشی پنهان هست
[ترجمه ترگمان] امنیت پشت این نقاشی پنهان است
[ترجمه گوگل] امن در پشت این نقاشی پنهان است

(2) تعریف: to hide from discovery; keep secret.
مترادف: camouflage, disguise, dissemble, hide, mask, secrete, veil
متضاد: betray, confess, disclose, divulge, evince, open, reveal
مشابه: cloak, harbor, hush up

- While working as a spy, his real identity was concealed.
[ترجمه لیلا] هنگامی که به عنوان جاسوس کار میکرد هویت واقعی او پنهان بود
[ترجمه ترگمان] در حالی که مشغول کار کردن به عنوان جاسوس بود، هویت واقعی او پنهان بود
[ترجمه گوگل] هویت واقعی او در حالی که به عنوان یک جاسوسی کار می کرد پنهان بود
- He gave some convincing reasons for his actions, but he concealed his true motives.
[ترجمه ترگمان] او دلایل قانع کننده ای برای اقداماتش به دست آورد، اما انگیزه های واقعی خود را پنهان کرد
[ترجمه گوگل] او برخی از دلایل متقاعد کننده برای اقدامات خود را ارائه داد، اما او انگیزه های واقعی خود را پنهان کرد

• hide, cover; keep secret
if you conceal something, you hide it or keep it secret.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] پوشش، لفافه
[حقوق] پنهان کردن، مخفی کردن، کتمان کردن

مترادف و متضاد

Antonyms: disclose, divulge, expose, lay bare, let out, open, reveal, show, tell, uncover


پوشاندن (فعل)
ensconce, envelop, case, apparel, cover, mask, conceal, coat, veil, put on, sod, line, vest, deck, belay, bestrew, jacket, blanket, sheathe, shingle, camouflage, submerge, overcast, immerse, shroud, clothe, wear, crown, endue, infold, indue, suffuse

پنهان کردن (فعل)
cloak, hide, shadow, cover, mask, conceal, closet, cache, wrap, disguise, dissemble, secrete, dissimulate

مخفی کردن (فعل)
hide, conceal, camouflage, occult, submerge, submerse, hugger-mugger

نهفتن (فعل)
hide, conceal, closet

نهان کردن (فعل)
conceal, hugger-mugger

hide, disguise


Synonyms: beard, burrow, bury, cache, camouflage, cloak, couch, cover, cover up, dissemble, ditch, duck, ensconce, enshroud, harbor, hole up, keep dark, keep secret, lie low, lurk, mask, masquerade, obscure, plant, put in a hole, screen, secrete, shelter, skulk, slink, sneak, stash, stay out of sight, stow, tuck away, veil, wrap


جملات نمونه

He tried to conceal his real identity.

او کوشید هویت واقعی خود را پنهان کند.


1. Tris could not conceal his love for Gloria.
تریس نمی توانست عشق خود به گلوریا را پنهان کند

2. Count Dracula concealed the corpse in his castle.
کنت دراکولا جنازه را در قلعه خود پنهان کرد

3. The money was so cleverly concealed that we were forced to abandon our search for it.
پولها آنقدر ماهرانه پنهان شده بود که مجبور شدیم از جستجو دست بکشیم

4. he tried to conceal his real identity
او کوشید هویت واقعی خود را پنهان کند.

5. The highest art is to conceal art.
[ترجمه ترگمان]عالی ترین هنر این است که هنر را پنهان دارد
[ترجمه گوگل]بالاترین هنر این است که هنر را پنهان کنی

6. If rich, it is easy enough to conceal our wealth, but, if poor, it is not so easy to conceal our poverty. We shall find it less difficult to hide a thousand guineas, than one hole in our coat.
[ترجمه ترگمان]اگر ثروتمند باشد برای پنهان کردن ثروت ما آسان است، اما اگر فقیر باشد فقر ما را پنهان نمی کند برای پنهان کردن هزار سکه طلا کم تر از یک سوراخ در کت ما دشوار است
[ترجمه گوگل]اگر ثروتمند باشد، به اندازه کافی آسان است که ثروت ما را پنهان کند، اما اگر فقیر باشد، فقر ما را پنهان نمی کند ما می توانیم یک هزار گینه را پنهان کنیم، نه یک سوراخ در کت ما

7. She could not conceal a snort of laughter.
[ترجمه ترگمان]اما نتوانست جلوی خنده خود را بگیرد
[ترجمه گوگل]او نمی توانست یک خنده از خنده را پنهان کند

8. He tried to conceal his heavy drinking from his family.
[ترجمه EErfa] او تلاش کرد تا اعتیاد شدیدش به الکل ( مست کردن ) را از خانواده اش پنهان کند.
[ترجمه ترگمان]می کوشید مشروب سنگین خود را از خانواده اش پنهان کند
[ترجمه گوگل]او سعی کرد نوشیدنی سنگین خود را از خانواده اش پنهان کند

9. Frances decided to conceal the machine behind a hinged panel.
[ترجمه ترگمان]فرانسیس تصمیم گرفت که ماشین پشت یک تابلو hinged را مخفی کند
[ترجمه گوگل]فرانسیس تصمیم گرفت ماشین را در پشت پانل لولایی پنهان کند

10. He had to conceal his identity to escape the police.
[ترجمه ترگمان]اون باید هویتش رو مخفی می کرد تا از پلیس فرار کنه
[ترجمه گوگل]او مجبور شد هویت خود را برای فرار از پلیس پنهان کند

11. It is harder to conceal ignorance than to acquire knowledge.
[ترجمه امیر صادقی] پنهان کردن نادانی دشوارتر از کسب دانش است
[ترجمه ترگمان]پنهان کردن نادانی بیش از آن است که بتوان شناخت پیدا کرد
[ترجمه گوگل]سخت تر است که جهل را پنهان کنیم تا دانش را بدست آوریم

12. He couldn't conceal his envy of me/envy at my success.
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست حسرت من نسبت به من را پنهان کند \/ حسادت به موفقیت من
[ترجمه گوگل]او نمیتواند حسادت خود را نسبت به من پنهان کند و به موفقیت من حسادت کند

13. Be genuine and conceal noting. I write every wiod I wand to say on this small card. I wish my honey a happy Valentine's day.
[ترجمه ترگمان]واقعی باش و ببین چی می گم من هر wiod را که برای گفتن این کارت کوچک به دستم می رسید برای خودم می نویسم امیدوارم که روز ولنتاین مبارک باشه
[ترجمه گوگل]حقیقت و پنهان کردن را ذکر کنید من هر چیزی را که می خواهم بر روی این کارت کوچک بنویسم بنویس آرزو دارم عسل یک روز ولنتاین باشه

14. She couldn't quite conceal the deep disappointment she felt.
[ترجمه ترگمان]نمی توانست ناامیدی عمیق خود را پنهان کند
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست کاملا ناامیدی عمیقی را که او احساس میکرد، پنهان کند

15. He tried to conceal his instinctive revulsion at the idea.
[ترجمه ترگمان]می کوشید انزجار غریزی خود را در این فکر پنهان بدارد
[ترجمه گوگل]او سعی کرد تا انزجار غریزی خود را در این ایده پنهان کند

16. He didn't conceal anything from you.
[ترجمه ترگمان]اون چیزی رو از تو مخفی نکرد
[ترجمه گوگل]او چیزی را از شما پنهان نکرد

17. If only he could conceal his part in the accident.
[ترجمه ترگمان]کاش می توانست نقش خود را در این حادثه پنهان کند
[ترجمه گوگل]اگر تنها بتواند بخشش را در حادثه پنهان کند

He was carrying a concealed weapon.

او سلاح نهفته‌ای را با خود حمل می‌کرد.


He concealed his hostility in order to be able to strike better.

او دشمنی خود را مخفی می‌کرد تا بتواند بهتر ضربه بزند.


پیشنهاد کاربران

مخفی کردن ، پنهان کردن

افشا نکردن.

coat

cover

wear

mask

crown

conceal ( verb ) = disguise ( verb )
به معناهای: مخفی کردن، پنهان کردن، بروز ندادن، کتمان کردن، لاپوشونی کردن

⁦✔️⁩قایم کردن، افشانکردن، سری نگهداشتن،
پوشاندن، پنهان کردن، مخفی کردن

We broke Enigma before Alan Turing, says Poland as it opens codebreaker museum
. . .
The Polish military’s prewar codebreaker course was so clandestine that it was even 🔎concealed 🔎from the lead professor’s secretary, who had German roots


کلمات دیگر: