کلمه جو
صفحه اصلی

exculpatory


تبرئه امیز

انگلیسی به فارسی

مجازات


انگلیسی به انگلیسی

• freeing from blame, declaring innocent

دیکشنری تخصصی

[حقوق] مبرا کننده (از تقصیر منتسبه)

جملات نمونه

1. This would be done by limiting exculpatory mistakes to those based on reasonable grounds.
[ترجمه ترگمان]این کار با محدود کردن اشتباه ات exculpatory به افراد براساس دلایل منطقی انجام می شود
[ترجمه گوگل]این را می توان با محدود کردن اشتباهات مجرمانه به کسانی که بر مبنای معقول است

2. Currently, prosecutorscannot be prosecuted for withholding exculpatory evidence.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، prosecutorscannot به دلیل نگه داشتن مدرک جرم تحت پی گرد قانونی قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، دادستان ها نمی توانند برای اخراج شواهد تخفیف مجازات شوند

3. Criminal courts are stingy about finding such exculpatory madness, requiring a disability so severe, the defendant didn't even know the crime was wrong.
[ترجمه ترگمان]دادگاه های جنایی در یافتن چنین جنون exculpatory و نیاز به معلولیت شدید، خسیس هستند، اما متهم حتی نمی دانست که این جرم اشتباه بوده است
[ترجمه گوگل]دادگاه های جنایی در مورد یافتن چنین جنون مجازاتی هستند که نیاز به معلولیت بسیار شدید دارند، متهمان حتی نمی دانند که جرم اشتباه بوده است

4. The article shows that it is necessary to distinguish the different sport types, and not to deny all the legal effect of "assumption of risk" by using the exculpatory clauses in contract law.
[ترجمه ترگمان]این مقاله نشان می دهد که تمایز انواع مختلف ورزشی لازم است و همه اثر قانونی \"فرض ریسک\" را با استفاده از بنده ای exculpatory در قانون قرارداد انکار نمی کنند
[ترجمه گوگل]این مقاله نشان می دهد که الزامات تمایز انواع مختلف ورزش، و نه منع همه ی اثر قانونی «پذیرش ریسک» با استفاده از مقررات ممنوع الخروج در قانون قرارداد، ضروری است

5. Defense attorney Benjamin Brafman praised Manhattan District Attorney Cy Vance for quickly releasing exculpatory evidence.
[ترجمه ترگمان]بنجامین Brafman وکیل مدافع، Cy Vance، دادستان منطقه مان هاتان را بخاطر انتشار سریع مدارک exculpatory تحسین کرد
[ترجمه گوگل]وکیل مدافع حقوق بشر، بنجامین برافمن، دادستان محلی منهتن را به اتهام سرقت از شواهد تخلف پذیری، از وی تقدیم کرد

6. Nick tells her that the pressure is getting to them and while they're safe in the cabin, they won't find any exculpatory evidence there.
[ترجمه ترگمان]نیک به او می گوید که فشار دارد به آن ها می رسد و در حالی که آن ها در کابین در امان هستند، هیچ مدرک exculpatory در آنجا پیدا نخواهند کرد
[ترجمه گوگل]نیک به او می گوید که فشار به آنها می رسد و در حالی که آنها در داخل کابین هستند، آنها هیچ مدرک اخلاقی وجود ندارد

7. The company said on Monday that the Commission had "dismissed or ignored extensive exculpatory evidence. "
[ترجمه ترگمان]این شرکت روز دوشنبه اعلام کرد که کمیسیون \"شواهد exculpatory گسترده\" را رد یا بی توجهی کرده است
[ترجمه گوگل]این شرکت روز دوشنبه اعلام کرد که کمیسیون 'مدارک و مدارک مورد توافق گسترده را رد یا رد کرد '

8. The argumentation of the right of claim is the first step in the process of claiming. Yet it is often made difficult by the exculpatory clauses of the contract made by the employer.
[ترجمه ترگمان]استدلال حق ادعا، اولین قدم در فرآیند ادعا است با این حال اغلب با بنده ای exculpatory از قرارداد بسته شده توسط کارفرما مشکل می شود
[ترجمه گوگل]استدلال حق تقاضا اولین گام در روند ادعا است با این حال، موارد مشروح قرارداد قرارداد کارفرما، اغلب با مشکل مواجه می شوند

9. Any acts of terrorism, regardless of place when and where, by whom, for whatever motives, are criminal acts, not exculpatory.
[ترجمه ترگمان]هر گونه اعمال تروریستی، بدون در نظر گرفتن مکان و مکان، توسط چه کسی، برای هر انگیزه، اعمال مجرمانه است نه exculpatory
[ترجمه گوگل]هرگونه اقدام تروریستی، صرف نظر از مکان و زمان کجا، توسط هر کدام از انگیزه ها، اعمال جنایتکارانه نیست

10. It tore down the ability of citizens to hold prosecutors' offices accountable for failing to train their lawyers, even when prosecutors hide exculpatory evidence and send innocent people to prison.
[ترجمه ترگمان]این امر توانایی شهروندان برای برگزاری دفتر دادستانی را به دلیل ناتوانی در آموزش وکلای آن ها، حتی زمانی که دادستان ها شواهد exculpatory را پنهان می کنند و افراد بیگناه را به زندان می فرستند پایین آورده است
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که شهروندان بتوانند ادارات دادستانی را به دلیل عدم انجام وکلا، حتی اگر دادستان ها مدارک مورد تقاضا را مخفی کرده و مردم بی گناه را به زندان انداخته اند، پاسخگو باشند

11. Oaths, which played a considerable role also in the administration of justice, could be either promissory, declaratory, or exculpatory .
[ترجمه ترگمان]Oaths، که نقش قابل توجهی در اداره دادگستری ایفا می کرد، می تواند یا سفته، declaratory، یا exculpatory باشد
[ترجمه گوگل]ادای سوگند، که نقش مهمی در اجرای عدالت نیز ایفا می کند، می توان به دو نوع تقاضا، تقاضا و تقبیح کننده اشاره کرد

12. Donald Kennedy, a neuroscientist who is also editor of Science, says it is likely that "some extension of the domain of exculpatory conditions" will be made as a result of neuroscientific advances.
[ترجمه ترگمان]\"دونالد کندی\" (neuroscientist کندی)که سردبیر مجله علمی نیز می باشد، می گوید این احتمال وجود دارد که \"بخشی از محدوده شرایط exculpatory\" به عنوان نتیجه ای از پیشرفت neuroscientific در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]دونالد کندی، دانشمند عصب شناسی که همچنین سردبیر علم است، می گوید احتمال دارد که 'بعضی از گسترش دامنه شرایط مجازات' به عنوان یک نتیجه از پیشرفت های علوم اعصاب ساخته شود

13. However, this shall not prevent the receiving State Party from disclosing in its proceedings information that is exculpatory to an accused person.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این امر مانع از افشای اطلاعات در جریان دادرسی که به فرد متهم صادر می شود، نخواهد بود
[ترجمه گوگل]با این وجود، این نباید از طرف دولت دریافت کننده مانع از افشا کردن اطلاعات در دادرسی خود شود که متهم به یک فرد متهم است

پیشنهاد کاربران

تبرئه کننده، مبرا کننده
در مقابل inculpatory که دال بر وقوع جرم است


کلمات دیگر: