مصونیت از قوانین کشور میزبان (به ویژه در مورد ماموران سیاسی)، مصونیت دیپلماسی، زینهاری (حقوقی یا سیاسی)
extraterritoriality
مصونیت از قوانین کشور میزبان (به ویژه در مورد ماموران سیاسی)، مصونیت دیپلماسی، زینهاری (حقوقی یا سیاسی)
انگلیسی به فارسی
مصونیت از قوانین کشور میزبان (بهویژه درمورد مآموران سیاسی)، مصونیت دیپلماسی، زینهاری (حقوقی یا سیاسی)
(حاکمیت یک کشور بر شهروندان خود که مقیم برونمرز هستند) چیرگی قانونی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: political or legal exemption of foreigners from local jurisdiction, such as is granted to diplomats.
• exemption from penalties because the offender is outside of a country's jurisdiction
دیکشنری تخصصی
[حقوق] شمول قوانین کشور بر اتباع مقیم خارج، عدم شمول قوانین داخلی نسبت به کادر دیپلماتیک، معافیت دیپلماتیک
جملات نمونه
1. - They enjoyed extraterritoriality, and were not governed by China's laws.
[ترجمه ترگمان]آن ها از extraterritoriality لذت می بردند و توسط قوانین چین اداره نمی شدند
[ترجمه گوگل]- آنها خارج از مرزهای کشور بودند و تحت قوانین چین قرار نگرفتند
[ترجمه گوگل]- آنها خارج از مرزهای کشور بودند و تحت قوانین چین قرار نگرفتند
2. These missionaries even wilfully extended the extraterritoriality to Chinese converts and interfered in Chinese judicial authority.
[ترجمه ترگمان]این مبلغین حتی به عمد extraterritoriality را به چین تعمیم دادند و در اختیارات قضایی چین دخالت کردند
[ترجمه گوگل]این مبلغان حتی به طور عادالنه اریتراتالیزه را به رهبران چینی گسترش دادند و در قوه قضائیه چینی دخالت کردند
[ترجمه گوگل]این مبلغان حتی به طور عادالنه اریتراتالیزه را به رهبران چینی گسترش دادند و در قوه قضائیه چینی دخالت کردند
3. These missionaries even wilfully extended extraterritoriality to Chinese converts and interfered in Chinese judicial authority.
[ترجمه ترگمان]این مبلغین حتی به عمد extraterritoriality را به چین تعمیم دادند و در اختیارات قضایی چین دخالت کردند
[ترجمه گوگل]این مبلغان حتی به طور آشکار اکدریالیزاسیون را به رهبران چینی گسترش دادند و در قوه قضاییه چینی دخالت کردند
[ترجمه گوگل]این مبلغان حتی به طور آشکار اکدریالیزاسیون را به رهبران چینی گسترش دادند و در قوه قضاییه چینی دخالت کردند
4. The issue of extraterritoriality had been a major block to Sino - American relationship.
[ترجمه ترگمان]مساله of یک بلوک اصلی برای روابط چین و آمریکا بوده است
[ترجمه گوگل]مسئله خارج از مرزها یک بلوک عمده برای روابط چین و آمریکا بود
[ترجمه گوگل]مسئله خارج از مرزها یک بلوک عمده برای روابط چین و آمریکا بود
5. Because of the existence of extraterritoriality, the case was tried by the foreign envoys in China.
[ترجمه ترگمان]به دلیل وجود of، این پرونده توسط فرستادگان خارجی در چین به محاکمه کشیده شد
[ترجمه گوگل]به دلیل وجود خارج از مرزهای منطقه، این پرونده توسط فرستادگان خارجی در چین مورد رسیدگی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]به دلیل وجود خارج از مرزهای منطقه، این پرونده توسط فرستادگان خارجی در چین مورد رسیدگی قرار گرفت
6. This i. e., if in fight or being in charge of quarters period, the crime American serviceman enjoys the extraterritoriality .
[ترجمه ترگمان]این من هستم E اگر در زمان جنگ و یا در زندان بودن، کار تعمیر کار آمریکایی، از the لذت ببرد
[ترجمه گوگل]این من الف اگر در جنگ یا مسئولیت دوره چهارم، جنایتکار آمریکایی به خارج از مرزها برسد
[ترجمه گوگل]این من الف اگر در جنگ یا مسئولیت دوره چهارم، جنایتکار آمریکایی به خارج از مرزها برسد
پیشنهاد کاربران
برون مرزی
کلمات دیگر: