کلمه جو
صفحه اصلی

antinomy


معنی : اظهار مخالف، تناقض دو قانون یا دو اصل
معانی دیگر : تضاد (دو قانون یا اصل و غیره)، تناقض (عقلانی یا معنوی)، پادبود، پادشناسی، تناق­ دو قانون یا دو اصل

انگلیسی به فارسی

تناقض دو قانون یا دو اصل، اظهار مخالف


انتینومی، اظهار مخالف، تناقض دو قانون یا دو اصل


انگلیسی به انگلیسی

• conflict between two laws, conflict between two principles

دیکشنری تخصصی

[حقوق] تناقض، تعارض ظاهری یا واقعی در قوانین، تناقض قضیه یا حکم، قوانین یا مقررات متناقض، تصمیمات یا موارد ضد و نقیض
[ریاضیات] تنازع احکام، تناقض دو قانون

مترادف و متضاد

اظهار مخالف (اسم)
antinomy

تناقض دو قانون یا دو اصل (اسم)
antinomy

جملات نمونه

1. But produced a new antinomy again in the farm tax and excise tax the reform the process.
[ترجمه ترگمان]اما دوباره در بخش مالیات مزرعه و مالیات برای اصلاح این روند دوباره antinomy جدیدی ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]اما یک پادتن جدید دوباره در مالیات مزرعه و مالیات مالیات غیر مستقیم تولید اصلاحات روند

2. The antinomy has been extruded between the limit literature resource and the rising reader's requires.
[ترجمه ترگمان]antinomy بین منابع ادبی محدود و نیاز به افزایش نیاز خواننده پرس و جو می کند
[ترجمه گوگل]آنتونیوم بین منابع ادبی محدود و نیاز خواننده رو به افزایش است

3. Those with heroin dependence showed antinomy of both "irritability, impulsion, brisk" and "complacence with status in quo, lower enterprise", and deviations from traditional sex-roles.
[ترجمه ترگمان]آن هایی که وابسته به هروئین هستند از هر دو \"زودرنجی، impulsion، چالاک\"، و \"complacence با وضعیت موجود\"، شرکت پایین تر \" و انحراف از نقش های سنتی جنسیتی نشان دادند
[ترجمه گوگل]افراد مبتلا به وابستگی هروئین نشان دادند که هر دو 'تحریک پذیری، تحرک، شتاب' و 'تداوم با وضعیت در quo، enterprise lower' و انحراف از نقش جنسی سنتی است

4. Book of Changes emphasizes that only antinomy between both parties of contradiction can accelerate the transform and affect Taos of past dynasties.
[ترجمه ترگمان]کتاب تغییرات تاکید می کند که تنها ناسازگاری بین دو طرف تعارض می تواند تبدیل را تسریع کند و بر Taos از dynasties گذشته تاثیر بگذارد
[ترجمه گوگل]کتاب تغییرات تأکید می کند که تنها متضاد بین دو طرف تناقض می تواند تحول را تسریع کند و Taos از سلسله های گذشته را تحت تأثیر قرار دهد

5. There will be an antinomy among sample frequency, memory capacitance and the width of window of sample time for developing the resolving power of LA while we taking the LA to test an digital system.
[ترجمه ترگمان]در بین فراوانی نمونه، ظرفیت حافظه و عرض پنجره زمان نمونه برای توسعه قدرت حل ای آل ای وجود خواهد داشت، در حالی که ما لس آنجلس را برای آزمایش یک سیستم دیجیتالی در نظر می گیریم
[ترجمه گوگل]در حالی که ما از LA برای آزمایش یک سیستم دیجیتال استفاده می کنیم، بین تعداد نمونه ها، ظرفیت حافظه و عرض پنجره زمان نمونه برای توسعه قدرت تفکیک LA وجود خواهد داشت

6. During the development of the history, there exists antinomy between ugliness and beauty.
[ترجمه ترگمان]در طول توسعه تاریخ، antinomy بین زشتی و زیبایی وجود دارد
[ترجمه گوگل]در طول توسعه تاریخ، بین زشتی و زیبایی وجود دارد

7. Have a class an occurrence antinomy class dismissed solve.
[ترجمه ترگمان]یک کلاس از کلاس داشته باشید که کلاس antinomy حل می شود
[ترجمه گوگل]کلاس یک کلاس antinomy رخداد را رد کرد

8. The theory of antinomy, however, is the most important part in the transcendental logic.
[ترجمه ترگمان]با این حال، نظریه of مهم ترین بخش در منطق متعالی است
[ترجمه گوگل]با این حال، تئوری آنتینومی مهمترین بخش در منطق متعال است

9. Exploitation of water-soil and ecological protection are antinomy ens, and how to correspond development is a question for discussion for the subject of environment protection now.
[ترجمه ترگمان]بهره برداری از خاک - خاک و حفاظت اکولوژیکی برابر با antinomy است و چگونگی انطباق با توسعه یک سوال برای بحث در مورد موضوع حفاظت از محیط زیست است
[ترجمه گوگل]بهره برداری از آب و خاک و حفاظت زیست محیطی آنتی بادی، و نحوه تعامل با آن، موضوع بحث در مورد حفاظت از محیط زیست در حال حاضر است

10. But produced a new antinomy again in tax and excise tax the reform the process.
[ترجمه ترگمان]اما دوباره در زمینه مالیات و مالیات برای اصلاح این روند دوباره antinomy جدیدی ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]اما دوباره آنتی نومیا را در مالیات و مالیات مجدد تولید کرد که روند اصلاحات را دنبال می کند

11. This outstanding antinomy has its history factor, existing particularity.
[ترجمه ترگمان]این antinomy برجسته عامل تاریخچه خود را دارد
[ترجمه گوگل]این پادتن برجسته دارای فاکتور تاریخی، خاصیت موجود است

12. Water resources and demand the antinomy be outstanding.
[ترجمه ترگمان]منابع آب و تقاضا می تواند برجسته باشد
[ترجمه گوگل]منابع آب و تقاضای آنتیمومی برجسته هستند

13. The antinomy of the eschatological thought itself in destruction and production attributes active consciousness of redemption and social crisis to his thought.
[ترجمه ترگمان]The of خود را در ویرانی و تولید، آگاهی فعال از شر و بحران اجتماعی به اندیشه خود می پنداشت
[ترجمه گوگل]انتطار از خود فکر خود را در تخریب و تولید آگاهی فعال از رستگاری و بحران اجتماعی به فکر او

14. However, there is antinomy between psychological crisis intervention and social support in our country disaster-hit area.
[ترجمه ترگمان]با این حال، بین مداخله بحران روانی و حمایت اجتماعی در منطقه آسیب دیده از فاجعه کشور وجود دارد
[ترجمه گوگل]با این حال، بین مداخلات روانشناختی بحران و حمایت اجتماعی در ناحیه آسیب دیده کشور ما وجود دارد

15. The " Antinomy " in Kant and Mathematical Tough " Paradox "
[ترجمه ترگمان]\"antinomy\" در کانت و Tough Mathematical \"پارادوکس\"
[ترجمه گوگل]'Antinomy' در کانت و ریاضی سخت 'Paradox'

پیشنهاد کاربران

جدلی الطرفین ( در فلسفه کانت )


کلمات دیگر: