1. to antedate a check
چک را به تاریخ گذشته نوشتن
2. egyptian ruins antedate greek ruins by thousands of years
خرابه های مصر مربوط به چند هزار سال پیش از خرابه های یونان است.
3. let us antedate the meeting from the tenth to the fifth of khordad
بیایید تاریخ جلسه را از دهم به پنجم خرداد جلو بیاندازیم.
4. This event long antedates the arrival of Columbus in America.
[ترجمه ترگمان]این رویداد به مدت طولانی ورود کریستوف کلمب در آمریکا را به پایان رساند
[ترجمه گوگل]این رویداد طولانی از ورود کلمبوس در آمریکا پیشی گرفته است
5. The economic troubles antedate the current administration.
[ترجمه ترگمان]مشکلات اقتصادی دولت کنونی را تحت تاثیر قرار داده است
[ترجمه گوگل]مشکلات اقتصادی پیش از دولت فعلی است
6. The hot weather antedated my departure for Beidaihe.
[ترجمه ترگمان]هوای گرم، عزیمت من به Beidaihe
[ترجمه گوگل]آب و هوای گرم من را برای بیداهه رها کرد
7. This event antedates the discovery of America by several centuries.
[ترجمه ترگمان]این واقعه، کشف آمریکا را تا چند قرن ادامه داد
[ترجمه گوگل]این رویداد کشف آمریکا را چندین قرن نشان می دهد
8. The crypt antedates the rest of the building by several centuries.
[ترجمه ترگمان]کلیسا تا چند قرن بقیه ساختمان را ویران کرد
[ترجمه گوگل]گهواره بقیه ساختمان را چندین قرن به پیش می برد
9. The Invoice be antedate to january 1 st.
[ترجمه ترگمان]این فاکتور باید تا ۱ ژانویه برگزار شود
[ترجمه گوگل]صورتحساب قبل از ژانویه 1 روز است
10. To make this cheque legal, you should antedate it by 7days.
[ترجمه ترگمان]برای اینکه این چک را قانونی کنید، باید ۷ روز از آن استفاده کنید
[ترجمه گوگل]برای انجام این چک قانونی، باید آن را 7 روز قبل بررسی کنید
11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
12. Moreover, many of the persistent autocracies of the Middle East and North Africa—most notably Iran, Iraq, and Egypt—antedate Islam by more than a millennium.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، بسیاری از autocracies ماندگار خاور میانه و شمال آفریقا - که مهم ترین آن ها ایران، عراق و مصر - antedate اسلام بیش از یک هزار ساله است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بسیاری از استبداد های مداوم خاورمیانه و شمال آفریقا - مهمتر از همه ایران، عراق و مصر - بیش از یک هزاره از اسلام گذشته است
13. The great eternal truths and principles of life antedate all religions.
[ترجمه ترگمان]حقایق و اصول جاودانی زندگی همه ادیان را نابود می کند
[ترجمه گوگل]حقایق ابدی و اصول زندگی از همه ادیان گذشته است
14. All this is not to antedate the demise of the empire.
[ترجمه ترگمان]همه اینا برای antedate نیست که مرگ امپراطوری رو خراب کنه
[ترجمه گوگل]همه اینها به معنای سقوط امپراتوری نیست
15. The cold weather antedate ed their departure.
[ترجمه ترگمان]هوای سرد عزیمت آن ها را آشکار کرد
[ترجمه گوگل]آب و هوای سرد پیش می رفت