1. It is pointed that in determinable character of hand operating torque by comparison with electric operation. An improvement method is given.
[ترجمه ترگمان]نشان داده شده است که در ویژگی قابل تعیین گشتاور عملیاتی دست در مقایسه با عملیات الکتریکی یک روش بهبود داده شده است
[ترجمه گوگل]اشاره شده است که در مشخصه مشخصی از گشتاور عملیاتی دستی در مقایسه با عملیات الکتریکی یک روش بهبود داده شده است
2. The determinable error in plate counting method is larger.
[ترجمه ترگمان]خطای قابل تعیین در روش شمارش صفحه بزرگ تر است
[ترجمه گوگل]خطای قابل تعیین در روش شمارش صفحات بزرگتر است
3. This paper proposes a determinable admission control mechanism based on a VBR data model, which is compared with CBR data model.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک مکانیزم کنترل پذیرش قابل تعیین براساس مدل داده های VBR پیشنهاد می دهد، که با مدل داده های CBR قابل مقایسه است
[ترجمه گوگل]این مقاله یک مکانیزم کنترل قابل پذیرش قابل تعیین بر اساس یک مدل داده VBR ارائه می دهد که با مدل داده CBR مقایسه می شود
4. It proposes the thought of constructing a determinable model basing on dense pattern data, directed with sedimentology and combining with dynamic and static data.
[ترجمه ترگمان]این مدل، ایده ایجاد یک مدل قابل تعیین براساس داده های الگوی متراکم، هدایت شده با sedimentology و ترکیب با داده های پویا و استاتیک را پیشنهاد می دهد
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد به ساخت یک مدل قابل تعیین بر اساس داده های الگوی متراکم، با رسوب شناسی و ترکیب با داده های پویا و استاتیک پیشنهاد می کند
5. Even though it may not be easily determinable, the level of sympathetic blockade is important.
[ترجمه ترگمان]با اینکه ممکن است به راحتی قابل تعیین نباشد، سطح مسدود کردن محاصره کنندگان مهم است
[ترجمه گوگل]اگرچه ممکن است به راحتی قابل تعیین نیست، سطح محرومیت سمپاتیک مهم است
6. Some microscale approaches of determinable experiments in gernral chemistry were presented in this titrationgas constant.
[ترجمه ترگمان]برخی از رویکردهای microscale برای آزمایش ها determinable در شیمی gernral در این ثابت titrationgas ارایه شدند
[ترجمه گوگل]برخی از روش های میکروسکوپ آزمایش های قابل تعیین در شیمی ژنرال در این تثبیت کننده گاز ثابت ارائه شده است
7. So the function of investment analysis is determinable in real estate investment.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، عملکرد تحلیل سرمایه گذاری در سرمایه گذاری املاک و مستغلات قابل تعیین است
[ترجمه گوگل]بنابراین عملکرد تحلیل سرمایه گذاری در سرمایه گذاری املاک و مستغلات تعیین می شود
8. During the third month of pregnancy the sex of the child becomes determinable.
[ترجمه ترگمان]در طول ماه سوم بارداری، جنسیت کودک قابل تعیین می شود
[ترجمه گوگل]در طی ماه سوم بارداری، جنس کودک تعیین می شود
9. The seller must deliver the goods on that date if a date is fixed by or determinable from the contract.
[ترجمه ترگمان]فروشنده باید کالاها را در آن تاریخ تحویل دهد اگر یک تاریخ به وسیله یا قابل تعیین از قرارداد تعیین شود
[ترجمه گوگل]فروشنده باید کالا را در آن تاریخ تحویل دهد اگر تاریخ از قرارداد ثابت یا تعیین شده باشد
10. Then, Several typical ATC calculating methods on the basis of determinable model are compared.
[ترجمه ترگمان]سپس، چندین روش محاسبه ضد تروریستی معمول براساس مدل قابل تعیین مقایسه شده اند
[ترجمه گوگل]سپس، چند روش محاسبه معمول ATC براساس مدل قابل تعیین مقایسه می شود
11. Results showed that high stress concentration around the spot weld edge may be the determinable factor for initializing and propagating of the high cycle fatigue crack.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که غلظت بالای تنش در اطراف لبه جوش نقطه ای می تواند عامل determinable برای راه اندازی و گسترش ترک خستگی چرخه بالا باشد
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که استحکام استحکام بالا در اطراف لبه جوش نقطه ای ممکن است عامل تعیین کننده برای شروع و انتشار کراک خستگی چرخه بالا باشد
12. If a period of time is fixed by or determinable from the contract, the seller must deliver the goods at any time within that period unless circumstances indicate that the Buyer is to choose a date.
[ترجمه ترگمان]اگر یک دوره زمانی توسط یا قابل تعیین از قرارداد تعیین شود، فروشنده باید کالاها را در هر زمانی در آن دوره تحویل دهد مگر اینکه شرایط نشان دهد که خریدار باید یک قرار را انتخاب کند
[ترجمه گوگل]اگر یک دوره زمانی از طرف قرارداد ثابت یا قابل تعیین باشد، فروشنده باید کالا را در هر زمان در آن دوره تحویل دهد مگر اینکه شرایط نشان دهد که خریدار یک تاریخ را انتخاب کرده است
13. The trial court interpreted this language as conveying a fee simple determinable in the disputed strip of land, and granted appellee's demurrer.
[ترجمه ترگمان]دادگاه محاکمه این زبان را به عنوان انتقال یک fee ساده در نوار مورد مناقشه زمین تعبیر کرد و demurrer appellee را اعطا کرد
[ترجمه گوگل]دادگاه محاکمه، این زبان را به عنوان یک هزینه ساده تعیین شده در نوار اختلاف از زمین تفسیر کرد، و از بین برنده Appellee بود
14. This order is accepted subject to limit of buyers credit determinable at any time by seller.
[ترجمه ترگمان]این ترتیب تابع محدودیت اعتبار خریداران در هر زمان از جانب فروشنده است
[ترجمه گوگل]این سفارش با توجه به محدود بودن اعتبار خریدار در هر زمان توسط فروشنده قابل قبول است