1. If you are fortunate, you can avoid people who are trying to deceive you.
اگر خوش شانس باشی، می توانی از افرادی که سعی دارند تو را فریب دهند، دوری کنی
2. There was no way to avoid noticing her beautiful green eyes.
اجتناب کردن از چشمان سبز زیبای او، میسر نبود
3. Avoid getting into a brawl if you can.
اگر می توانید از درگیر شدن در دعوا اجتناب کنید
4. avoid bad friends
از دوستان بد بپرهیز.
5. avoid evil company!
از همنشین بد بپرهیز!
6. avoid extremes and follow moderation
از افراط و تفریط بپرهیز و میانه روی را پیشه کن.
7. avoid giving any information
از دادن هر گونه اطلاعات خودداری کنید.
8. i avoid my father when he is roused
هنگامی که غضبناک است دم چک پدرم نمی روم.
9. to avoid offending the workers, we need wisdom and diplomacy
برای اینکه باعث رنجش کارگران نشویم باید عقل و تدبیر به کار بریم.
10. to avoid persecution or lying, he resorted to equivocation
برای احتراز از تعقیب قانونی یادروغگویی به ابهام گویی متوسل شد.
11. we must avoid a blanket condemnation of any nation
باید از محکوم سازی بدون استثنای هر ملتی خودداری کنیم.
12. he would cleverly avoid his creditors
او با زرنگی از گیر طلبکاران خود فرار می کرد.
13. in order to avoid a heart attack
به منظور جلوگیری از سکته ی قلبی
14. in order to avoid observation
برای احتراز از دیده شدن
15. we tried to avoid any smell of partiality
ما کوشیدیم کمترین اثری از جانبداری از خود نشان بدهیم.
16. baby powder helps to avoid chafing
پودر بچه جلوی پوست رفتگی را می گیرد.
17. i have tried to avoid coining new words
سعی کرده ام که از ساختن واژه های نو خودداری نمایم.
18. i instinctively blinked to avoid the bright light
برای احتراز از نور شدید به طور غریزی چشم برهم زدم.
19. you rendezvous and then avoid (me) . . .
دیدار می نمایی و پرهیز می کنی . . .
20. she turned her head to avoid breathing in the dust
سر خود را برگرداند تا از استنشاق گردوخاک اجتناب کند.
21. the new leader tried to avoid controversy
رهبر جدید کوشید تا از بحث انگیزی اجتناب کند.
22. norooz trips are a device to avoid the norooz formalities
سفر نوروزی تدبیری است برای فرار از تشریفات نوروز.
23. stir in the flour gradually to avoid lumping
آرد را کم کم اضافه کن و هم بزن تا قلمبه نشود.
24. he colluded with unions in trying to avoid paying taxes
او با اتحادیه های کارگری که می کوشیدند از دادن مالیات شانه خالی کنند همدستی کرد.
25. it took a bit of footwork to avoid answering their questions
احتراز از پاسخ دادن به پرسش های آنان مستلزم زرنگی بسیار بود.
26. the ship put into the bay to avoid the storm
برای احتراز از توفان،کشتی به داخل خلیج رفت.
27. we have to walk a careful course to avoid inflation
برای احتراز از تورم باید خطمشی احتیاط آمیزی را اتخاذ کنیم.
28. Avoid trips to the country while the pollen count is high.
[ترجمه ترگمان]از سفر به کشور اجتناب کنید در حالیکه شمارش گرده بسیار بالا است
[ترجمه گوگل]در حالی که تعداد گرده زیاد است، از سفر به کشور اجتناب کنید
29. The car veered suddenly to avoid running into the dog.
[ترجمه hasechi] ماشین یهو تغیر جهت داد تا به سگ نخوره. ( تا از خوردن به سگ جلوگیری کنه )
[ترجمه ترگمان]ماشین ناگهان تغییر جهت داد تا از دویدن به درون سگ اجتناب کند
[ترجمه گوگل]این ماشین به طور ناگهانی به سمت سگ افتاد
30. I try to avoid supermarkets on Saturdays - they're always so busy.
[ترجمه ترگمان]من سعی می کنم روزه ای شنبه از سوپرمارکت ها اجتناب کنم - آن ها همیشه این قدر شلوغ هستند
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم از شنبه ها سوپرمارکت ها را اجتناب کنم - آنها همیشه خیلی مشغول هستند