کلمه جو
صفحه اصلی

bind over


(حقوق) قانونا ملزم کردن (که در زمان یا مکان معینی حاضر شود و یاکاری را بکند)، (طبق رای قاضی یا دادگاه) مجبور کردن، موظف کردن، ملتزم کردن، التزام گرفتن، التزام گرفتن برای انجام کاری، مقید کردن

انگلیسی به فارسی

التزام گرفتن(برای انجام کاری)، مقید کردن


پیوند دادن، التزام گرفتن


انگلیسی به انگلیسی

• court order to imprison the accused until the time of his trial (law)

دیکشنری تخصصی

[حقوق] ملتزم کردن شخص به تودیع وجه الضمان یا معرفی وکیل

جملات نمونه

1. They bind over to tell the truth.
[ترجمه ترگمان]اونا بستن که حقیقت رو بگن
[ترجمه گوگل]آنها به حقایق می گویند

2. He was bound over to keep the peace.
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود که آرامش خود را حفظ کند
[ترجمه گوگل]او مجبور شد صلح را حفظ کند

3. On many occasions demonstrators were bound over to keep the peace.
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از موارد تظاهر کنندگان ملزم به حفظ صلح بودند
[ترجمه گوگل]در بسیاری از موارد تظاهرکنندگان مجبور شدند صلح را حفظ کنند

4. This imposes a duty on courts to bind over parents when they have no control over their children.
[ترجمه ترگمان]این امر وظیفه خود را بر دادگاه ها تحمیل می کند تا زمانی که هیچ کنترلی بر روی فرزندانشان ندارند، به والدین خود ملحق شوند
[ترجمه گوگل]این امر یک وظیفه در دادگاه ها را در رابطه با والدین متعهد می سازد وقتی که آنها بر فرزندان خود کنترل ندارند

5. He was bound over for trial.
[ترجمه ترگمان]او به محاکمه متهم شده بود
[ترجمه گوگل]او برای محاکمه مجبور شد

6. The demonstrators were bound over to keep the peace.
[ترجمه ترگمان]تظاهر کنندگان ملزم به حفظ صلح بودند
[ترجمه گوگل]تظاهرکنندگان مجبور شدند صلح را حفظ کنند

7. She was bound over to keep the peace for a year.
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود برای یک سال آرامش را حفظ کند
[ترجمه گوگل]او مجبور شد برای حفظ یک سال صلح داشته باشد

8. They were bound over to keep the peace.
[ترجمه ترگمان]آن ها بسته شده بودند تا صلح را حفظ کنند
[ترجمه گوگل]آنها مجبور شدند صلح را حفظ کنند

9. The brothers, aged 24 and 2 agreed to be bound over after denying the offence.
[ترجمه ترگمان]این دو برادر در ۲۴ و ۲ سال پس از انکار جرم به توافق رسیدند
[ترجمه گوگل]برادران 24 ساله و 2 موافقت کردند که پس از انکار این جرم، مجبور شوند

10. He was bound over to keep the peace by magistrates.
[ترجمه ترگمان]او موظف بود که از جانب قضات صلح و آرامش را حفظ کند
[ترجمه گوگل]او مجبور شد که صلح را با مأموران حفظ کند

11. Or he had been, had been silly, was bound over again?
[ترجمه ترگمان]یا شاید هم رفته بود، باز هم دست و پا بسته بود؟
[ترجمه گوگل]یا او بوده است، احمق بوده است، مجبور شد دوباره؟

12. Two weeks later, he appeared in superior court for a preliminary hearing, and he was bound over for trial.
[ترجمه ترگمان]دو هفته بعد در دادگاه عالی برای دادرسی مقدماتی به دادگاه آمد و او را محاکمه کردند
[ترجمه گوگل]دو هفته بعد، او در دادگاه عالی برای یک دادرسی مقدماتی ظاهر شد و او مجبور به محاکمه شد

13. All the defendants were bound over for two years on a personal bail of £350 and some were also fined.
[ترجمه ترگمان]همه متهمان به مدت دو سال به قید ضمانت شخصی ۳۵۰ پوند به قید وثیقه آزاد شدند و برخی نیز جریمه شدند
[ترجمه گوگل]تمام متهمان برای دو سال حبس شخصی از 350 پوند و برخی نیز جریمه شدند

14. One bound over the dam and the deer is out of sight of an intruder.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها روی سد راه می رود و گوزن از دید یک مزاحم خارج می شود
[ترجمه گوگل]یکی از سد ها محدود است و گوزن خارج از دید یک مزاحم است


کلمات دیگر: