1. The asseveration in the heart has never forgotten but has never attained as well, I have already again had no speech to say what.
[ترجمه ترگمان]شور و هیجان درونی قلب هرگز فراموش نکرده است، اما هرگز به این نتیجه نرسیده است که من دیگر حرفی برای گفتن ندارم
[ترجمه گوگل]این چیزی که در قلب هرگز فراموش نشده است، اما هرگز به دست نیامده است، من قبلا هیچ حرفی برای گفتن نداشتم
2. You can forget the asseveration of past, but want to remember own of sincerely.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید the را فراموش کنید، اما می خواهید از صمیم قلب خود را به خاطر داشته باشید
[ترجمه گوگل]شما می توانید همانند گذشته را فراموش کنید، اما می خواهید خود را به خاطر داشته باشید از صمیم قلب
3. Because 21 years old birthday of asseveration, I decide frequent caller of do the fast food food no longer.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که ۲۱ سال تولد asseveration ۲۱ ساله است، من تصمیم گرفتم که برای فست فود کار خود را انجام دهم
[ترجمه گوگل]از آنجا که تاریخ تولد 21 ساله، من تصمیم گیرنده مکرر غذای فست فود را مجبور می کنم
4. I guarantee to certainly carry out what I make just now, you the asseveration of the witness.
[ترجمه ترگمان]من تضمین می کنم که دقیقا آنچه را که در این موقع انجام خواهم داد، به شما بگویم
[ترجمه گوگل]من تضمین میکنم که قطعا آنچه را که من انجام می دهم انجام دهم، شما به عنوان شاهد
5. The little boy guards the place which agrees on in the asseveration quietly. . .
[ترجمه ترگمان]ان پسر کوچک محلی را که با شور و حرارت آن را تایید می کند، نگهبانی می دهند …
[ترجمه گوگل]پسر کوچولو محل نگهداری می کند که بی سر و صدا در آن قرار دارد
6. I connected an aim, embarrassed beyond words, conduct and actions a day dynasty general, unexpectedly in small house of very much in love, there is negative that year city of asseveration.
[ترجمه ترگمان]من هدفی را به هم متصل کردم، دست پاچه از کلمات، رفتار و اعمال یک سلسله روز، به طور غیر منتظره در خانه کوچک خیلی از عشق، در آن سال، شهر of منفی بود
[ترجمه گوگل]یک هدف را متصل می کنم، فراتر از کلمات، رفتار و اعمال یک روز سلسله روزمره، غیر منتظره ای در خانه کوچکی که خیلی دوستش دارم، منفی است
7. The month of brocade about don't be sprung up, this asseveration is also very evil not very agreeable.
[ترجمه ترگمان]این asseveration که در حدود یک ماه از پارچه های زربفت به دست می آورید، این شور و شوق خیلی هم مطبوع است
[ترجمه گوگل]ماه از برکت در مورد نمی شود به ارمغان آورد، این نیز بسیار بد است بسیار دلپذیر نیست
8. We have to master to adjust at any time, anyway, the person shouldn't be the impractical asseveration and wishes but on the hoof .
[ترجمه ترگمان]به هر حال، ما باید در هر زمان به استاد عادت کنیم
[ترجمه گوگل]هرچند ما باید هر زمان که بخواهیم تنظیم کنیم، به هر حال، شخصیت نباید به صورت غیر عملی و آرزوها باشد، بلکه بر روی صیاد
9. Zoro will be the best sword knight-errant one day. It's his asseveration !
[ترجمه ترگمان]Zoro روزی بهترین شمشیر پهلوان سرگردان خواهد بود این asseveration!
[ترجمه گوگل]زورو بهترین روز شمشیری خواهد بود این به نفع اوست!